معنی موافقان - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با موافقان
موافقین
- موافقین
- جمع موافق، همداستانان دمسازان جمع موافق درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
مرافقات
- مرافقات
- جمع مرافقه، همراهی ها همگامی ها سازگاری ها جمع مرافقه (مرافقت)
فرهنگ لغت هوشیار
موالیان
- موالیان
- رمن پارسی از موالی تازی بندگان، نام گوشه ای در دستگاه همایون جمع موالی بسیاق فارسی: مولی ها بندگان، گوشه ایست از دستگاه همایون
فرهنگ لغت هوشیار
موافقیت
- موافقیت
- مناسبت و شایستگی و سزاواری و لیاقت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا