جدول جو
جدول جو

معنی مواطن - جستجوی لغت در جدول جو

مواطن
موطن ها، وطن ها، میهن ها، زادگاه ها، جمع واژۀ موطن
تصویری از مواطن
تصویر مواطن
فرهنگ فارسی عمید
مواطن
جمع موطن، جایباش ها میهن ها زاد بومان جمع موطن وطنها میهن ها
تصویری از مواطن
تصویر مواطن
فرهنگ لغت هوشیار
مواطن
((مَ طِ))
جمع موطن
تصویری از مواطن
تصویر مواطن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بواطن
تصویر بواطن
جمع باطن، درون ها، نهان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواطئ
تصویر مواطئ
موطئ ها، جاهای پا، قدمگاه ها، جمع واژۀ موطئ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بواطن
تصویر بواطن
باطن ها، پنهان ها، اندرون ها، درون چیزها، داخل چیزها، جمع واژۀ باطن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواطی
تصویر مواطی
جمع موطی جایهای قدم قدمگاهها: (... و مواضع و مواطی دم و قد خویش بشناسد) (مرزبان نامه. تهران. چا. 130: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواطر
تصویر مواطر
جمع ماطر، باران ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موطن
تصویر موطن
جای، بودنگاه، اقامتگاه، آرامگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موطن
تصویر موطن
((مُ طِ))
وطن، جمع مواطن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موطن
تصویر موطن
وطن، میهن، زادگاه
فرهنگ فارسی عمید