جدول جو
جدول جو

معنی مهزوم - جستجوی لغت در جدول جو

مهزوم
شکست خورده، هزیمت یافته
تصویری از مهزوم
تصویر مهزوم
فرهنگ فارسی عمید
مهزوم
لشکر شکست داده شده و جدا کرده شده از قبیله خود، هزیمت یافته
تصویری از مهزوم
تصویر مهزوم
فرهنگ لغت هوشیار
مهزوم
((مَ))
شکست خورده، هزیمت یافته
تصویری از مهزوم
تصویر مهزوم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملزوم
تصویر ملزوم
چیزی که مورد لزوم است، ملتزم، لازم شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجزوم
تصویر مجزوم
در نحو عربی، کلمه ای که حرکت حرف آخر آن ساکن باشد، قطعی، باقطعیت، قطع شده، بریده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجزوم
تصویر مجزوم
مقطوع و بریده شده، یقین کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخزوم
تصویر مخزوم
بینی سوراخ کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملزوم
تصویر ملزوم
لازم گردیده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهضوم
تصویر مهضوم
غذای تحلیل رفته و هضم شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهزول
تصویر مهزول
لاغر نزار سست لاغر ضعیف، جمع مهازیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهدوم
تصویر مهدوم
ویران شده و خراب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهموم
تصویر مهموم
محزون، دلتنگ، حزین، غمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجزوم
تصویر مجزوم
((مَ))
ساکن شده، بریده شده، یقین کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخزوم
تصویر مخزوم
((مَ))
سوراخ کرده، کسی که بینی اش سوراخ شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملزوم
تصویر ملزوم
((مَ))
لازم شده، چیزی که مورد لزوم است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهدوم
تصویر مهدوم
((مَ))
بنای شکسته و ویران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهموم
تصویر مهموم
((مَ))
اندوهگین، غمگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهضوم
تصویر مهضوم
((مَ))
هضم شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهزول
تصویر مهزول
((مَ))
لاغر، ضعیف، جمع مهازیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهدوم
تصویر مهدوم
ویران، خراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهزول
تصویر مهزول
لاغر، کم گوشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهموم
تصویر مهموم
اندوهگین، دلتنگ
فرهنگ فارسی عمید