آبه پیر، ریاضی دان و فیلسوف مادی فرانسه، معاصر دکارت، وی چهار پنج سال هم بر او مقدم بوده است و از کسانی است که در سرنگون کردن فلسفۀ اسکولاستیک کوشیده است اما هر چند با ارسطو مخالف بود با دکارت هم چندان موافقت نداشته و از اشخاصی است که بر او اعتراضات مفصل کرده است و در مذاق فلسفی بیشتر متمایل به ابیقور و ذیمقراطیس بوده است، (سیرحکمت در اروپا ج 2 صص 20- 29)، مولد او شان ترسیه متولد بسال 1592 و وفات در 1655 میلادی است
آبه پیر، ریاضی دان و فیلسوف مادی فرانسه، معاصر دکارت، وی چهار پنج سال هم بر او مقدم بوده است و از کسانی است که در سرنگون کردن فلسفۀ اسکولاستیک کوشیده است اما هر چند با ارسطو مخالف بود با دکارت هم چندان موافقت نداشته و از اشخاصی است که بر او اعتراضات مفصل کرده است و در مذاق فلسفی بیشتر متمایل به ابیقور و ذیمقراطیس بوده است، (سیرحکمت در اروپا ج 2 صص 20- 29)، مولد او شان تِرِسیه متولد بسال 1592 و وفات در 1655 میلادی است
منسوب به مهر، یکی از خاندانهای عصر ساسانی، مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + ان (پسوند نسبت)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر اورند سردارایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
منسوب به مهر، یکی از خاندانهای عصر ساسانی، مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + ان (پسوند نسبت)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر اورند سردارایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
گندمی است سرخ رنگ. (منتهی الارب). و یا منسوب است به مهره که شهری است در عمان. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)، ابل مهریه، شتران منسوب به مهره بن حیدان، که حیی است از قضاعه از عرب یمن، و یا منسوب به شهر مهره است. ج، مهاری (م / م ی ی) و مهار. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). در ویژگیهای این شتران گویند که از اسب نیز سبقت میگیرند و نیز بسبب نیروی فهم خود با اندکی آموزش آنچه را از آنها بخواهند انجام میدهند. (از اقرب الموارد) : امهار، مهریه گردانیدن ناقه را. (منتهی الارب)
گندمی است سرخ رنگ. (منتهی الارب). و یا منسوب است به مهره که شهری است در عمان. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)، ابل مهریه، شتران منسوب به مهره بن حیدان، که حیی است از قضاعه از عرب یمن، و یا منسوب به شهر مهره است. ج، مهاری (م َ / م َ ی ی) و مَهار. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). در ویژگیهای این شتران گویند که از اسب نیز سبقت میگیرند و نیز بسبب نیروی فهم خود با اندکی آموزش آنچه را از آنها بخواهند انجام میدهند. (از اقرب الموارد) : امهار، مهریه گردانیدن ناقه را. (منتهی الارب)
دهی است جزء دهستان بالای بخش طالقان شهرستان تهران. با 636 تن سکنه. آب آن از رود خانه پیراجان تأمین می شود و محصول آن غلات، ارزن، علف کوهی، سیب زمینی، گردو و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان بالای بخش طالقان شهرستان تهران. با 636 تن سکنه. آب آن از رود خانه پیراجان تأمین می شود و محصول آن غلات، ارزن، علف کوهی، سیب زمینی، گردو و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
آنکه اثر مهر بر کاغذ پدیدار می آورد. که مهر می کند. که ممهور می سازد. که مهر بر کاغذ یا بر چیزی می زند، طابع. طباع. (منتهی الارب). چاپچی. چاپ کننده. باسمه کننده
آنکه اثر مهر بر کاغذ پدیدار می آورد. که مهر می کند. که ممهور می سازد. که مهر بر کاغذ یا بر چیزی می زند، طابع. طباع. (منتهی الارب). چاپچی. چاپ کننده. باسمه کننده
دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران، واقع در 9هزارگزی جنوب غربی علیشاه عوض و 4هزارگزی راه علیشاه عوض به شهرآباد. با 226 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، سیب زمینی و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران، واقع در 9هزارگزی جنوب غربی علیشاه عوض و 4هزارگزی راه علیشاه عوض به شهرآباد. با 226 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، سیب زمینی و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
نام رود سند است. (آنندراج). نام رودی که از سمت مشرق آغازد و از جهت جنوب به سوی مغرب متوجه می شود و در طرف پایین سند به دریای فارس می ریزد. (از معجم البلدان). رودی است بر مشرق سند. (حدود العالم). رودی است به مغرب هند
نام رود سند است. (آنندراج). نام رودی که از سمت مشرق آغازد و از جهت جنوب به سوی مغرب متوجه می شود و در طرف پایین سند به دریای فارس می ریزد. (از معجم البلدان). رودی است بر مشرق سند. (حدود العالم). رودی است به مغرب هند
دهی از دهستان بویراحمد گرمسیری است که در بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع است و 508 تن سکنه دارد که از طایفۀ بویراحمد گرمسیری هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان بویراحمد گرمسیری است که در بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع است و 508 تن سکنه دارد که از طایفۀ بویراحمد گرمسیری هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
از ’مار’ (خزندۀ معروف) + ’ین’ (پساوندی که چون در آخر اسم درآید صفت نسبی سازد)، ماردار، پر از مار، مارلاخ: رهت مارین و کهسارت پلنگین گیا و سنگش از خون تو رنگین، (ویس و رامین)
از ’مار’ (خزندۀ معروف) + ’ین’ (پساوندی که چون در آخر اسم درآید صفت نسبی سازد)، ماردار، پر از مار، مارلاخ: رهت مارین و کهسارت پلنگین گیا و سنگش از خون تو رنگین، (ویس و رامین)
نام یکی از مرزبانان و نجبای ایرانی از دودۀ مهران مرزبان بیت درائی بوده است. (از ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 159). در نامۀ اعمال شهیدان اشارات متفرقی راجع به احوال نجبا مذکوراست: بعد از مرگ شهرین که از دودمان مهران بود برادرش کس فرستاد تا پسر شهرین گشن یزداد (قدیس سابها) راطلب کرد. (ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 341)
نام یکی از مرزبانان و نجبای ایرانی از دودۀ مهران مرزبان بیت درائی بوده است. (از ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 159). در نامۀ اعمال شهیدان اشارات متفرقی راجع به احوال نجبا مذکوراست: بعد از مرگ شهرین که از دودمان مهران بود برادرش کس فرستاد تا پسر شهرین گشن یزداد (قدیس سابها) راطلب کرد. (ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 341)
منسوب به گوهر: دارای گوهر: چشمه صلب پدر چون شد بکاریز رحم زان مبارک چشمه زاد این گوهرین دریای من. (خاقانی)، مزین بجواهر مرصع به در: و اگر بخواهی اسب بازین و ساز گوهرین و مرواریدین و زرین و یاقوتین بیرون آید
منسوب به گوهر: دارای گوهر: چشمه صلب پدر چون شد بکاریز رحم زان مبارک چشمه زاد این گوهرین دریای من. (خاقانی)، مزین بجواهر مرصع به در: و اگر بخواهی اسب بازین و ساز گوهرین و مرواریدین و زرین و یاقوتین بیرون آید