جدول جو
جدول جو

معنی مهرکن

مهرکن(دَ کُ)
مهرکننده. کسی که بر مهر و نگین نقش یا نام حک کند. حکاک
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با مهرکن

مهران

مهران
منسوب به مهر، یکی از خاندانهای عصر ساسانی، مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + ان (پسوند نسبت)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر اورند سردارایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
مهران
فرهنگ نامهای ایرانی

مترکن

مترکن
استوار. (آنندراج). ثابت و استوار و محکم و برقرار. (ناظم الاطباء) ، صاحب وقار. (آنندراج). باوقار و ساکن. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترکن شود
لغت نامه دهخدا

مهران

مهران
دهی است جزء دهستان بالای بخش طالقان شهرستان تهران. با 636 تن سکنه. آب آن از رود خانه پیراجان تأمین می شود و محصول آن غلات، ارزن، علف کوهی، سیب زمینی، گردو و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

مهران

مهران
نام رود سند است. (آنندراج). نام رودی که از سمت مشرق آغازد و از جهت جنوب به سوی مغرب متوجه می شود و در طرف پایین سند به دریای فارس می ریزد. (از معجم البلدان). رودی است بر مشرق سند. (حدود العالم). رودی است به مغرب هند
لغت نامه دهخدا