جدول جو
جدول جو

معنی مهرچین

مهرچین(مِ)
دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران، واقع در 9هزارگزی جنوب غربی علیشاه عوض و 4هزارگزی راه علیشاه عوض به شهرآباد. با 226 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، سیب زمینی و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با مهرچین

گهرچین

گهرچین
مخفف گوهرچین. آنکه گوهر را جمع کند. غطاس. غواص. رجوع به گوهرچین شود
لغت نامه دهخدا

مهرقین

مهرقین
از رستاق خوی قم. (تاریخ قم ص 118) ، از دیه های خوی قم. (تاریخ قم ص 141)
لغت نامه دهخدا

مهاچین

مهاچین
ماچین. ننکیاس. چین بزرگ. چین اصلی. منزی: به پنجم ولایت چین و مهاچین است. (تاریخ بیهق ص 18). و اهل چین و مهاچین را صنایع و حِرَف عجیبه (است). (تاریخ بیهق). و رجوع به ماچین شود
لغت نامه دهخدا

مهرین

مهرین
آبه پیر، ریاضی دان و فیلسوف مادی فرانسه، معاصر دکارت، وی چهار پنج سال هم بر او مقدم بوده است و از کسانی است که در سرنگون کردن فلسفۀ اسکولاستیک کوشیده است اما هر چند با ارسطو مخالف بود با دکارت هم چندان موافقت نداشته و از اشخاصی است که بر او اعتراضات مفصل کرده است و در مذاق فلسفی بیشتر متمایل به ابیقور و ذیمقراطیس بوده است، (سیرحکمت در اروپا ج 2 صص 20- 29)، مولد او شان تِرِسیه متولد بسال 1592 و وفات در 1655 میلادی است
لغت نامه دهخدا

مهرین

مهرین
از بناهای اصفهان است که طهمورث زیناوند آن را بنا کرده و امروز ناحیتی را بدان باز خوانند. (فارسنامۀابن البلخی ص 29 و مجمل التواریخ و القصص ص 39)
لغت نامه دهخدا