جدول جو
جدول جو

معنی منهوی - جستجوی لغت در جدول جو

منهوی(مُ هََ)
افتاده. از بالا به زیرافتاده. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منزوی
تصویر منزوی
کسی که از مردم دوری گزیند و در گوشه ای بنشیند، گوشه گیر، گوشه نشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منطوی
تصویر منطوی
درهم پیچیده، گرد شده، پیچیده، نور دیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منهوب
تصویر منهوب
غارت شده، چپاول شده، تاراج شده
فرهنگ فارسی عمید
گوشه گیر با خویش، پوشیده در پوست کشیده آنکه از مردم کناره گیرد و گوشه گزیند گوشه نشین معتزل، مستور: (سر خدا که در تتق غیب منزوی است مستانه اش نقاب ز رخسار بر کشیم) (حافظ. 259)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتوی
تصویر منتوی
آهنگ کننده
فرهنگ لغت هوشیار
نوردیده در هم پیچیده نوردیدنی در هم پیچیدنی در پیچیده شونده نوردیده: ، حاوی مشتمل: (فصلی چند بنویسم و از آنچه احنا ضلوع بر او منطوی است... دل پردازی واجب بینم) (نفثه المصدور. چا. یز. 4)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهوم
تصویر منهوم
آرزو، گرسنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهوک
تصویر منهوک
بیمار گران، لاغر نزار، تنمتکیده زبانزدی در دانش سرواد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهوس
تصویر منهوس
کم گوشت: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهوت
تصویر منهوت
مانیوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهوب
تصویر منهوب
چپاول و تاراج شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منطوی
تصویر منطوی
((مُ طَ))
درپیچیده شونده، نوردیده، در فارسی، حاوی، مشتمل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
((مُ زَ))
گوشه نشین، گوشه گیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منهوب
تصویر منهوب
((مَ))
غارت شده، چپاول شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
Cloistered
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
cloîtré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
একাকী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
aliyekaa mbali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
מבודד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
隠遁した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
隐退的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
은둔한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
inzivaya çekilmiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
terasing
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
odosobniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
एकांत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
isolato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
aislado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
abgeschieden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
afgezonderd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
відокремлений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
уединённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
isolado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منزوی
تصویر منزوی
สันโดษ
دیکشنری فارسی به تایلندی