جدول جو
جدول جو

معنی منشعب - جستجوی لغت در جدول جو

منشعب
شعبه شعبه، شاخه شاخه شده، جدا شده
تصویری از منشعب
تصویر منشعب
فرهنگ فارسی عمید
منشعب
ستاکیده شعبه شعبه شونده شاخه شاخه شده، جدا شونده متفرع
تصویری از منشعب
تصویر منشعب
فرهنگ لغت هوشیار
منشعب
((مُ شَ عِ))
شعبه شعبه و شاخه شاخه شده
تصویری از منشعب
تصویر منشعب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متشعب
تصویر متشعب
شاخه شاخه شده، شاخ شاخ، پراکنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متشعب
تصویر متشعب
شاخه شاخه، پراکنده پراکنده شونده، پراکنده شاخ شاخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشعب
تصویر متشعب
((مُ تَ شَ عِّ))
پراکنده شونده، پراکنده، شاخ شاخ
فرهنگ فارسی معین
شاخه راه راه کوهستانی در غاله مته مته بند زنی راه طریق، جمع مشاعب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشعب
تصویر مشعب
((مَ عَ))
راه، طریق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشعب
تصویر مشعب
راه، طریق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منشعبات
تصویر منشعبات
جمع منشعبه، ستاکیدگان
فرهنگ لغت هوشیار