جدول جو
جدول جو

معنی منازی - جستجوی لغت در جدول جو

منازی
(مَ)
منسوب به منازگرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به منازگرد و مدخل بعد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منازع
تصویر منازع
کسی که با دیگری خصومت و ستیزه کند، نزاع کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجازی
تصویر مجازی
جزادهنده، پاداش دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مناهی
تصویر مناهی
منهیّ ها، کارهایی که در شرع از آن نهی شده، نهی شده ها، جمع واژۀ منهیّ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منیزی
تصویر منیزی
دارویی طبی که برای رفع سوء هاضمه به کار می رود، تباشیر فرنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغازی
تصویر مغازی
مغزاها، مقصودها، مراد ها، مربوط به مغز ها، باریکه های از پارچه که در کناره های یخه یا سر آستین یا میان دو لبه های دوختنی بگذارند ها و بدوزند، جمع واژۀ مغزا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخازی
تصویر مخازی
خزی ها، رسوایی ها، خواری ها، جمع واژۀ خزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منافی
تصویر منافی
طرد کننده، نیست کننده، مخالف
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
قوم منازیح، گروه دوررفته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). قوم دورافتاده از وطنهای خود. و در لسان گوید، این کلمه جمع منزاح است به معنی آنکه از راه دور به سوی آب آید. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مناتی
تصویر مناتی
منسوب به منات: (یک جفت دستبند سه مناتی و سینه ریز ده مناتی) (شام. 72)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منازع
تصویر منازع
ستیزنده وا کوشنده نزاع کننده ستیزنده، جمع منازعین
فرهنگ لغت هوشیار
همسویه، رو با رو مقابل برابر، دو خط یا دو سطح که تمام نقاط برابر آنها نسبت بیکدیگر بیک فاصله باشند و هر قدر آنها را امتداد دهیم بهم نرسند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی تباشیر فرنگی طباشیر فرنگی یا منیزی کلسینه. طباشیر فرنگی مکلس
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به نماز آنچه مربوط به نماز است، نمازگزار: صافات... فرشتگان... صف بسته مانندنمازیان، طاهر شسته پاک (قابل نماز خواندن با آن) : دید وقتی یکی پراگنده زنده ای زیر جامه ژنده گفت: این جامه سخت خلقانست گفت: هست آن من چنین زانست... چون نمازی و چون حلال بود آن مرا جوشن جلال بود. (حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناجی
تصویر مناجی
راز و نیاز کننده مناجات کننده راز و نیاز کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منانی
تصویر منانی
شیوه مانی دبیره مانی منسوب به مانی مانوی. یا خط منانی. خط مانوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناهی
تصویر مناهی
جمع منهی (غیاث) باز داشته شده ها نهی شده ها: (در عنفوان جوانی... که مجال وساوس شیطانی فسیح تر باشد و میدان هواجس جسمانی بسیط تر از مناکر و مناهی دست بداشته است) (المعجم. مد. چا 11: . 1)
فرهنگ لغت هوشیار
منادا در فارسی: بانگیده بانگنده ندا داده شده خوانده شده، خبر یا حکمی که جارچی در ملا عام با صدای بلند ابلاغ کند، اسمی که پس از حرف ندا آید: ای مرد، یا حسین، جار زدن توضیح در امثال عبارت} منادی کردند {که در نظم و نثر قدیم آمده بصیغه اسم مفعول - یعنی بفتح دال و الف آخر است - و آن مصدر میمی} نادیه {است و بمعنی ندا میباشد ولی اغلب آنرا} منادی {بصیغه اسم فاعل - یعنی مکسور - خوانند (دکتر خیام پور. نداب 3- 2 ص 2- 101) ندا کننده، جار زننده جارچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغازی
تصویر مغازی
جمع مغزی، دینرزم ها، جنگ ها، رزمنامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منازل
تصویر منازل
جمع منزل، خانه ها، خن ها، سرا ها
فرهنگ لغت هوشیار
بر اندازنده نابود کننده، ناساز نیسان نیست کننده نفی کننده طرد کننده، مخالف ضد. یا منافی عفت. آنچه که مخالف با عفت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منازیا
تصویر منازیا
تازی گشته بنگرید به ماگنت مغنیسیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخازی
تصویر مخازی
این واژه در مرزبان نامه آمده: (مخازی احوال ایشان) گویا به جای مخاز که رمن مخازاه است رسوایی ها مایه های رسوا یی جمع مخزات (مخزاه) : پادشاه که از مقابح افعال کار داران و مخازی احوال ایشان رفاده تعامی بردیده بصیرت خویش بندد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجازی
تصویر مجازی
یعنی غیر حقیقی، ضد حقیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنازی
تصویر طنازی
حالت و کیفیت طناز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجازی
تصویر مجازی
((مَ))
غیرحقیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مناهی
تصویر مناهی
((مَ))
کارهایی که شرعاً و عرفاً منع و نهی شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منافی
تصویر منافی
((مُ))
طرد کننده، نیست کننده، مخالف، ضد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منازل
تصویر منازل
((مَ زَ))
جمع منزل، مسکن ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منازع
تصویر منازع
((مُ زِ))
نزاع کننده، کسی که با دیگری ستیزه می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منادی
تصویر منادی
((مُ))
جار زننده، جارچی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منادی
تصویر منادی
پیام آور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منازل
تصویر منازل
خانه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موازی
تصویر موازی
هم راستا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجازی
تصویر مجازی
هس تنما
فرهنگ واژه فارسی سره