جدول جو
جدول جو

معنی مخازی

مخازی
خزی ها، رسوایی ها، خواری ها، جمع واژۀ خزی
تصویری از مخازی
تصویر مخازی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مخازی

مخازی

مخازی
این واژه در مرزبان نامه آمده: (مخازی احوال ایشان) گویا به جای مخاز که رمن مخازاه است رسوایی ها مایه های رسوا یی جمع مخزات (مخزاه) : پادشاه که از مقابح افعال کار داران و مخازی احوال ایشان رفاده تعامی بردیده بصیرت خویش بندد
مخازی
فرهنگ لغت هوشیار

مخازی

مخازی
رسوائیها و بی آبروئی ها و خواریها. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) : پادشاه که از مقابح افعال کارداران و مخازی احوال ایشان رفادۀ تعامی بر دیدۀ بصیرت خویش بندد... (مرزبان نامه ص 29)
لغت نامه دهخدا

مغازی

مغازی
مغزاها، مقصودها، مراد ها، مربوط به مغز ها، باریکه های از پارچه که در کناره های یخه یا سر آستین یا میان دو لبه های دوختنی بگذارند ها و بدوزند، جمعِ واژۀ مغزا
مغازی
فرهنگ فارسی عمید