رشاء ملص، رسن دلو که تابان و لغزان باشد. (منتهی الارب) (از آنندراج). طناب دول که تابان و لغزان باشد و در دست گیر نکند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملیص. (از اقرب الموارد)
رشاء ملص، رسن دلو که تابان و لغزان باشد. (منتهی الارب) (از آنندراج). طناب دول که تابان و لغزان باشد و در دست گیر نکند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملیص. (از اقرب الموارد)
نسو شدن چیزی چنانکه در دست بنایستد. (زوزنی). لغزیدن از دست و افتادن. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پشت کردن و گریختن. (از اقرب الموارد) ، شکستن گردن کسی. (از دزی ج 2 ص 612)
نسو شدن چیزی چنانکه در دست بنایستد. (زوزنی). لغزیدن از دست و افتادن. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پشت کردن و گریختن. (از اقرب الموارد) ، شکستن گردن کسی. (از دزی ج 2 ص 612)