جدول جو
جدول جو

معنی ملائک - جستجوی لغت در جدول جو

ملائک
ملک ها، فرشته ها، موجوداتی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، جمع واژۀ ملک
تصویری از ملائک
تصویر ملائک
فرهنگ فارسی عمید
ملائک
ملایک درفارسی:، جمع ملاک، فرشتگان جمع ملک و ملاک و ملائک فرشتگان: (دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند) (حافظ. 124)
تصویری از ملائک
تصویر ملائک
فرهنگ لغت هوشیار
ملائک
((مَ ئِ))
جمع ملک، فرشتگان، ملائکه
تصویری از ملائک
تصویر ملائک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ملایکه و ملائکه در فارسی، جمع ملاک، فرشتگان پیغام ها جمع ملک و ملائک فرشتگان: ( ... و ملایکه باستماع مجلس مبادرت نمودند) (جوامع الحکایات 76: 1) توضیح در فارسی گاه بجای مفرد آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملائکه
تصویر ملائکه
((مَ ئِ کِ))
جمع ملک، فرشتگان، ملائک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملائم
تصویر ملائم
موافق مناسب: (... و انبساطی فزوده که خرد آنرا موافق مکاتبت نشمرد و ملایم مراسلت نداند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملایک
تصویر ملایک
جمع ملک و ملاک و ملائک فرشتگان: (دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند) (حافظ. 124) فرشتگان، ملائک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملایک
تصویر ملایک
((مَ یِ))
جمع ملک، فرشتگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملاک
تصویر ملاک
کسی که ملک و زمین بسیار داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملاک
تصویر ملاک
مالک ها، ارباب ها، صاحبان زمین، جمع واژۀ مالک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملاک
تصویر ملاک
اصل و مایۀ چیزی که مبنای سنجش آن قرار می گیرد، معیار
فرهنگ فارسی عمید
فرشته، پیغام پیغامبری توان نیرو، سرمایه، پایه (ملاک الامر پایه کار) از ساخته های فارسی گویان ویسدار (ویس ملک اربابی)، جمع مالک، خاوندان ویسداران فرشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاک
تصویر ملاک
((مِ))
اصل و مایه چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملاک
تصویر ملاک
((مَ لّ))
کسی که ملک و زمین بسیار داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
سرور فرشتگان میکائیل بشتر مهتر فرشتگان، در تورات مراد میکائیل است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشیشه الملائک
تصویر حشیشه الملائک
گل فرشته گل فرشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم ملائکه
تصویر عالم ملائکه
در فلسفه و تصوف عالم مجرد از صورت و ماده و زمان، آنچه متعلق به معنی و حقیقت باشد، عالم ملکوت، عالم معنی، عالم امر، عالم جبروت
فرهنگ فارسی عمید