مأخوذ از تازی، فرشتگان. (ناظم الاطباء). فرشتگان. جمع ملک است. در اصل ملائک بود تاء به جهت تأکید معنی جمع زیاده کرده اند چنانکه ملاحده جمع ملحد و صیاقله جمع صیقل. (غیاث) (آنندراج). ملائکه: چنانکه ابلیس را خلق بپسندیدند و ملائکه وی را نپسندیدند. (کشف المحجوب هجویری چ لنینگراد ص 70). اعلاعلیین وی آن است که به درجۀ ملائکه رسد چنانکه از دست شهوت و غضب خلاص یابد. (کیمیای سعادت). این شایستگی صفت ملائکه است و کمال درجۀ آدمی است. (کیمیای سعادت). تفاوت میان صفات بهایم و صفات ملائکه چند است که از اسفل السافلین تا به اعلاعلیین. (کیمیای سعادت). بنده به دعای دولت تست با جمع ملائکه مشارک. ابوالفرج رونی. در پیش صفۀ تو ز جمع ملائکه صف در پس صف است و سپه در پس سپه. خاقانی (منشآت چ محمد روشن ص 241). گاهم به ملائکه ملاقات باشد به مقام لا و الا. مولوی (کلیات شمس چ امیرکبیر ص 40). به مقام از ملائکه درگذشتی. (گلستان). در هزیمت کفار مجاهدان جهاد اصغر را جنود ملائکه مدد و معاونت نمودند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 237). در صورت صلوه سر عبادت جمیع ملائکه درج است چه بعضی از ملائکه آنند که پیوسته در رکوع باشند. (مصباح الهدایه ایضاً ص 297). پس مصلی به واسطۀ صلوه در سلک جمیع ملائکه که سکان حظایر قدس و قطان صوامع انس اند منخرط گردد. (مصباح الهدایه ایضاً ص 297). سماوات و ملائکه را از بامداد پنجشنبه تا سه ساعت روز جمعه خلق کرد. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 12). طایفه ای از ملائکۀ عظام به مقاتلۀ ارباب ظلم و ظلام شتافتند. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 14). ابلیس با ملائکه به آسمان رفته نشو و نما یافت و در طاعت و عبادت به مرتبه ای مبالغت نمود... (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 14). و رجوع به ملائکه شود. - مثل ملائکه، پارسا و بی گناه. (امثال و حکم ج 3 ص 1490). ، در فارسی گاه در معنی مفرد آید: اقضی القضات عمّر عبدالعزیز راست جاهی کزآن ملائکه حرز حریز کرد. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 855). ، در اصطلاح فلاسفۀ اسلام مراد از ملائکه عقول مجرده و نفوس فلکیه و ارواح مجرده اند که تصرف در عنصریات کنند و شیطان عبارت از قوت متخیله است و برای هر فلکی روحی است کلی که از آن ارواح زیادی منشعب شود. (از فرهنگ علوم عقلی سجادی). - ملائکهالروحانیه، مراد ارواح مجرده است. (فرهنگ علوم عقلی سجادی). - ملائکه الطباع الارضیه، مراد طبایع کلیه اند. (فرهنگ علوم عقلی سجادی). - ملائکه موکله، مراد عقول است. (فرهنگ علوم عقلی سجادی)