فرود آمدن بر زمین، افتادن، کنایه از کاهش ناگهانی، کنایه از تصرف و تسخیر منطقه ای توسط دشمن سقوط کردن: افتادن و بر زمین فرود آمدن، به پستی افتادن سقوط کردن شهر: کنایه از به تصرف دشمن درآمدن آن سقوط دولت: کنایه از برکنار شدن و از کار افتادن هیئت وزیران
فرود آمدن بر زمین، افتادن، کنایه از کاهش ناگهانی، کنایه از تصرف و تسخیر منطقه ای توسط دشمن سقوط کردن: افتادن و بر زمین فرود آمدن، به پستی افتادن سقوط کردن شهر: کنایه از به تصرف دشمن درآمدن آن سقوط دولت: کنایه از برکنار شدن و از کار افتادن هیئت وزیران
دیلدار پنده دار نقطه دار. یا حرف (حروف) منقوط. حرف (حروفی) که دارای نقطه باشد مقابل حرف (حروف) عطل مهمله: (اگر شاعری... حرف عطل یا منقوط لازم دارد هر آینه از نوع تعسفی خالی نباشد) (المعجم. مد. چا. 317: 1)
دیلدار پنده دار نقطه دار. یا حرف (حروف) منقوط. حرف (حروفی) که دارای نقطه باشد مقابل حرف (حروف) عطل مهمله: (اگر شاعری... حرف عطل یا منقوط لازم دارد هر آینه از نوع تعسفی خالی نباشد) (المعجم. مد. چا. 317: 1)