جدول جو
جدول جو

معنی مقهور - جستجوی لغت در جدول جو

مقهور
مورد خشم و قهر واقع شده، خوار شده، شکست خورده، مغلوب
تصویری از مقهور
تصویر مقهور
فرهنگ فارسی عمید
مقهور
مغلوب و مغلوب شده، چیره
تصویری از مقهور
تصویر مقهور
فرهنگ لغت هوشیار
مقهور
((مَ))
شکست خورده، غلبه شده
تصویری از مقهور
تصویر مقهور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقهوری
تصویر مقهوری
شکست یافتن مغلوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهور
تصویر ماهور
(دخترانه)
نام یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
پرآوازه، سرشناس، نامی، نامدار، سرشناس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقدور
تصویر مقدور
شدنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقصور
تصویر مقصور
کوتاه شده، مختصر و کوتاه شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهور
تصویر متهور
بی باک، بی پروا، بی ترس، دلیر، پردل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
معروف میان مردم، نامی، نام دار، بنام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقدور
تصویر مقدور
انجام شدنی، امکان پذیر، ممکن، امر حتمی، مقدر، قدرت داده شده، توانا شده بر چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهور
تصویر ماهور
پستی و بلندی زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهور
تصویر متهور
دلیر و بیباک، بی پروا، گستاخ، جسور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجهور
تصویر مجهور
همه دان آشکار پیدا آشکار علنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
شناخته، معروف، آشکار شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقمور
تصویر مقمور
باخته در قمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبور
تصویر مقبور
در گور، پوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدور
تصویر مقدور
تقدیر شده و مقدر، امر حتمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقطور
تصویر مقطور
کتران مالیده زفت مالیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقصور
تصویر مقصور
کوتاه کرده شده، مختصر و کاسته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقرور
تصویر مقرور
خنک و سرما زده
فرهنگ لغت هوشیار
ساخته فارسی گویان از مهر پارسی به شیوه تازی مهر دار یکی از بزرگان ادب نوشته اند: از اغلاط مشهور است و استعمال آن گویا ابدا عیبی نداشته باشد مهر شده توضیح ممهور اسم مفعول از} مهر {فارسی از اغلاط مشهور است ولی بواسطه شهرت دوران در زبان خاص و عام استعمال آن گویا ابدا عیبی نداشته باشد (قزوینی. بیست مقاله ج 1 ص 3- 72)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهور
تصویر ماهور
از دستگاه های موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متهور
تصویر متهور
((مُ تَ هَ وِّ))
بی پروا، دلیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجهور
تصویر مجهور
((مَ))
پیدا، آشکار، علنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
((مَ))
پرآوازه، نامور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقصور
تصویر مقصور
((مَ))
کوتاه، مختصر شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقشور
تصویر مقشور
((مَ))
از پوست جدا کرده شده، پوست کنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقدور
تصویر مقدور
((مَ))
قدرت داده شده، توانا شده بر چیزی، ممکن، شدنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممهور
تصویر ممهور
((مَ))
مهر شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممهور
تصویر ممهور
مهر شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهور
تصویر ماهور
هر یک از برآمدگی های تپه مانند دشت یا دامنۀ کوه
در موسیقی از دستگاه های هفتگانۀ موسیقی ایرانی
گلی با برگ های بزرگ و پهن شبیه گوش خرگوش و پرزهایی مانند پرز ماهوت و گل هایی زرد رنگ و گلبرگ هایی سست، گل ماهور، خرگوشک، گل ماهوتی
در موسیقی از شعبه های بیست چهارگانۀ موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
Celebrated, Famous, Notable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
celebrado, famoso, notável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
gefeiert, berühmt, bemerkenswert
دیکشنری فارسی به آلمانی