جدول جو
جدول جو

معنی مقلوع - جستجوی لغت در جدول جو

مقلوع
از بیخ کنده شده
تصویری از مقلوع
تصویر مقلوع
فرهنگ لغت هوشیار
مقلوع
((مَ))
از بیخ برکنده شده
تصویری از مقلوع
تصویر مقلوع
فرهنگ فارسی معین
مقلوع
از بیخ کنده شده، از جا برداشته شده، معزول و برکنار شده از کار
تصویری از مقلوع
تصویر مقلوع
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقلوب
تصویر مقلوب
وارونه شده، برگردانیده شده، در ادبیات در فن بدیع شعر یا سخنی که در آن کلمات مقدّم و مؤخّر شده یا کلماتی مانند رگ و گر، رقیب و قریب، شارع و شاعر، جادوانه و جاودانه، ابدا و ادبا و امثال این ها به کار برده شده باشد، برای مثال هست انیس و کریم ورنشناسی / زود بخوان باشگونه میرک سینا (امیرعلی یوزی تکین - لغتنامه - مقلوب)، برگشته، واژگون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقطوع
تصویر مقطوع
قطع شده، بریده شده، گسیخته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخلوع
تصویر مخلوع
کسی که از مقام خود برکنار شده، برکنده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخلوع
تصویر مخلوع
کسی که از مقام خود افتاده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقلوب
تصویر مقلوب
برگردانیده و باژگونه شده، وارونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقلاع
تصویر مقلاع
فلاخن از زینه ها فلاخن، جمع مقالیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقطوع
تصویر مقطوع
بریده و قطع شده و منقطع گشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقروع
تصویر مقروع
سرور مهتر، کوفته کوفته شده کوفته، مهتر قوم، شتر گزیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلوع
تصویر مخلوع
((مَ))
برکنده شده، عزل شده، خلع شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقلوب
تصویر مقلوب
((مَ))
برگردانیده شده، وارونه شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقطوع
تصویر مقطوع
((مَ))
بریده، قطع شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقروع
تصویر مقروع
((مَ))
کوفته شده، مهتر قوم، شتر گزیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقروع
تصویر مقروع
کوفته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقلع
تصویر مقلع
کان سنگ کلوخ کوب، کلوخ کش
فرهنگ لغت هوشیار