معنی مقموع
- مقموع(مَ)
- مقهور و مغلوب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شتران که خیار و برگزیدۀ آن برگرفته باشند. (منتهی الارب). شترانی که خیار و برگزیدۀ آنها را برگرفته باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، تخمه زدۀ ناگوارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
