معنی مقطوع
مقطوع
قطع شده، بریده، قطعی، معین، ثابت، طی شده
متضاد: غیرمقطوع
فرهنگ واژه مترادف متضاد
⚡ جستجوی واژه " مقطوع " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...