از عقب درآینده. (غیاث) (آنندراج). کسی که پیروی می کند دیگری را. (ناظم الاطباء). از پی رونده. پیروی کننده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نک پیاپی کاروانها مقتفی زین شکاف در که هست آن مختفی. (منسوب به مولوی، مثنوی چ خاور ص 178). ، آنکه چیزی را برمی گزیند و آن را مخصوص خویشتن می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتفاء شود
از عقب درآینده. (غیاث) (آنندراج). کسی که پیروی می کند دیگری را. (ناظم الاطباء). از پی رونده. پیروی کننده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نک پیاپی کاروانها مقتفی زین شکاف در که هست آن مختفی. (منسوب به مولوی، مثنوی چ خاور ص 178). ، آنکه چیزی را برمی گزیند و آن را مخصوص خویشتن می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتفاء شود
سی ویکمین خلیفۀ عباسی. رجوع به محمد بن احمد مقتفی و رجوع به الکامل ابن اثیر چ بیروت ج 11 ص 42 و تجارب السلف ص 306 و تاریخ گزیده چ لیدن ص 364 و تاریخ الخلفاء ص 290 و 293 شود
سی ویکمین خلیفۀ عباسی. رجوع به محمد بن احمد مقتفی و رجوع به الکامل ابن اثیر چ بیروت ج 11 ص 42 و تجارب السلف ص 306 و تاریخ گزیده چ لیدن ص 364 و تاریخ الخلفاء ص 290 و 293 شود
کافی و بسنده کننده به چیزی. (غیاث) (آنندراج). بسنده کرده و راضی و خشنود. (ناظم الاطباء). و رجوع به اکتفاء شود، در نزد حکماء، کسی است که به وی آنچه ممکن باشد از تحصیل کمالات مانند نفوس سماوی عطا شده است. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
کافی و بسنده کننده به چیزی. (غیاث) (آنندراج). بسنده کرده و راضی و خشنود. (ناظم الاطباء). و رجوع به اکتفاء شود، در نزد حکماء، کسی است که به وی آنچه ممکن باشد از تحصیل کمالات مانند نفوس سماوی عطا شده است. (از کشاف اصطلاحات الفنون)