جدول جو
جدول جو

معنی مقبله - جستجوی لغت در جدول جو

مقبله
(دخترانه)
مؤنث مقبل، خوشبخت، خوش اقبال
تصویری از مقبله
تصویر مقبله
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقوله
تصویر مقوله
زمینه، گویه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقبره
تصویر مقبره
آرامگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
گفتار، نوشتار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
روبه رویی، رویارویی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقبره
تصویر مقبره
گور، قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقوله
تصویر مقوله
گفتار، سخن گفته شده، گفته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزبله
تصویر مزبله
جای ریختن خاکروبه و سرگین، شله، شوله، کلجان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
هر نوع مطلبی که تحت عنوان معینی نوشته شده باشد، یک قطعه یا فصل از کتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
روبارو شدن، دو چیز را با هم برابر کردن، رو به رو کردن، در ادبیات در فن بدیع نوعی تضاد که ما بین اجزای دو جمله یا دو مصراع کلماتی ضد یکدیگر باشد مانند این شعر، برای مثال سیاه زنگی هرگز شود سفید به آب / سفید رومی هرگز شود سیاه به دود (سعدی۱ - ۴۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبقله
تصویر مبقله
تره زار
فرهنگ لغت هوشیار
مزبله در فارسی: خاکدان آخالدان کلجه سرگیندان شتله خاکروبه دان پنه جای ریختن سرگین خاکروبه: ماکیان تا ببام مزبله بیش نپرد گرچه بال دارد و پر. (وحشی) جمع مزابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسبله
تصویر مسبله
مسبله در فارسی مونث مسبل بنگرید به مسبل مونثی مسبل جمع مسبلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقوله
تصویر مقوله
گفته، گفتار، سخن، گفته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
با یکدیگر برابری کردن، دو چیز را با هم برابر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبوله
تصویر مقبوله
مقبوله در فارسی مونث مقبول بنگرید به مقبول مونث مقبول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبره
تصویر مقبره
گورستان، گور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
سخن، کلام، گفتار، مبحث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقفله
تصویر مقفله
مونث مقفل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزبله
تصویر مزبله
((مَ بِ لِ))
جای ریختن خاکروبه و زباله، جمع مزابل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقوله
تصویر مقوله
((مَ لِ))
گفتار، جمع مقولات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقبره
تصویر مقبره
گور، در فارسی عمارتی که روی قبر سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاله
تصویر مقاله
((مَ لِ))
گفتار، مبحث، کلام، جمع مقالات، فصلی از یک کتاب یا رساله، نوشته ای که درباره موضوعی نویسند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
((مُ بِ لَ یا لِ))
دو چیز را با هم برابر کردن، تلافی کردن، مقایسه کردن نسخه های یک متن با یکدیگر، به مثل رفتار همسان در پاسخ به رفتار دیگری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقابله
تصویر مقابله
Juxtaposition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
сопоставление
دیکشنری فارسی به روسی