جدول جو
جدول جو

معنی مقبره

مقبره
گور، قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
تصویری از مقبره
تصویر مقبره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مقبره

مقبره

مقبره
گور، محل گور. (ناظم الاطباء). مقبره. گورگاه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، گنبد یا عمارتی که بالای بعضی از قبور سازند
لغت نامه دهخدا

مقبره

مقبره
گورستان. ج، مقابر. (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب) (آنندراج). موضع قبور. (اقرب الموارد). محل گور. (ناظم الاطباء) ، گور مرده. (غیاث)
لغت نامه دهخدا