- مفهم(مُ هَِ / مُ فَهَْ هَِ)
آنکه فهم می کند و دریافت می نماید. (ناظم الاطباء). آنکه می فهماند. و رجوع به افهام و تفهیم و مدخل قبل شود
معنی مفهم - جستجوی لغت در جدول جو
- مفهم(مُ هََ / مُ فَهَْ هََ)
فهم کرده شده. دریافت شده. (از ناظم الاطباء). فهمانیده شده. و رجوع به افهام و تفهیم شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هر دارویی که روی زخم بگذارند
مرهم کافوری: ترکیبی از کافور، روغن زیتون و یک مرهم ساده که برای تسکین درد روی عضوی که درد می کند می مالند
مرهم کافوری: ترکیبی از کافور، روغن زیتون و یک مرهم ساده که برای تسکین درد روی عضوی که درد می کند می مالند
ازآنها (جمع مذکر) از ایشان: ... ... و منهم سرهنگ اهل اعیان... ابوحفص عمر بن الخطاب
در وهم و غلط اندازنده و برده و برنده خیال را به چیزی که قصد آن نباشد
زبان بسته، دهان دوخته، خاموش گردانیده، کسی که زبانش را بسته باشند درمانده درسخن (در حجت آوردن و مجادله) : (و اگر زبان آوری و فصاحت نماید بسیار گوی نام کننده و گر بمامن خاموشی گریزد مفحم خوانند) (کلیله. مصحح مینوی. 175)
آنکه ناگوار شمارد آب و هوای شهری را بد نام شده و تهمت زده شده، مظنون
