الهام کننده یعنی در دل افکننده از جنس خیر و آن حق تعالی است. (غیاث) (آنندراج). الهام کننده و در دل افکننده. (ناظم الاطباء). آنکه الهام کند: کلک دین پرورتو واهب ارزاق شده ست رای روشنگر تو ملهم الباب شده ست. جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحید دستگردی ص 144). ملهمی از ورای حجاب غیب سرانگشت تنبیه در پهلوی ارادتم زد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 6). واﷲ ولی الفضل و ملهم العقل منه المبداء و الیه المنتهی. (اخلاق ناصری). ما طبیبان فعالیم و مقال ملهم ما پرتو نور جلال. مولوی. - ملهم غیب، سروش هاتف غیب. سروش غیب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گفته باشد مگرت ملهم غیب احوالم این که شد روز سفیدم چو شب ظلمانی. حافظ (یادداشت ایضاً). خرد که ملهم غیب است بهر کسب شرف ز بام عرش صدش بوسه بر رکاب زده. حافظ
موضعی است نخلناک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نام موضعی که خرمابن بسیار دارد. (ناظم الاطباء). - یوم ملهم، روز جنگ بنی تمیم و حنیفه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نام روزی که بنی تمیم با حنیفه جنگ کردند. (ناظم الاطباء)
الهام کرده شده. (غیاث) (آنندراج). الهام شده و در دل افکنده شده. (ناظم الاطباء). آنکه بدو الهام شده است: ای ملهمی که در صف کروبیان قدس فیضی رسد به خاطر پاکت زمان زمان. حافظ (دیوان چ قزوینی ص قک). - ملهم شدن، الهام یافتن. در دل افتادن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)