جدول جو
جدول جو

معنی مفصول - جستجوی لغت در جدول جو

مفصول
جدا کرده شده
تصویری از مفصول
تصویر مفصول
فرهنگ لغت هوشیار
مفصول
((مَ))
جدا کرده، جدا شده
تصویری از مفصول
تصویر مفصول
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محصول
تصویر محصول
برآیند، فرآورده، دست آورد، دستاورد، برونداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مفعول
تصویر مفعول
پوییده، کرده، کنشگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مفضول
تصویر مفضول
آنکه دیگری بر او فضیلت دارد، کم فضل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محصول
تصویر محصول
حاصل، نتیجه، در کشاورزی حاصل زراعت، فرآورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موصول
تصویر موصول
چیزی که به چیز دیگر پیوسته شده، وصل شده، پیوند شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفتول
تصویر مفتول
رشتۀ باریک فلزی که مانند نخ تابیده است، تابیده شده، تاب داده شده، پیچیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفعول
تصویر مفعول
در دستور زبان کسی یا چیزی که کاری بر آن واقع شده، ابنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محصول
تصویر محصول
حاصل شده، نتیجه، گرد آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفضول
تصویر مفضول
فضیلت داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتول
تصویر مفتول
تابیده شده، پیچیده، هر چیز تافته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفکول
تصویر مفکول
لرزه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفعول
تصویر مفعول
به فعل آمده، کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موصول
تصویر موصول
پیوسته شده به چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محصول
تصویر محصول
((مَ))
حاصل شده، به دست آمده، حاصل زراعت و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفعول
تصویر مفعول
((مُ))
انجام داده شده، کرده شده، کسی یا چیزی که فعل بر آن واقع شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفضول
تصویر مفضول
((مَ))
کسی یا چیزی که دیگری بر او فضیلت دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفتول
تصویر مفتول
((مَ))
تاب داده شده، تابیده، رشته سیم باریک فلزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موصول
تصویر موصول
((مُ))
وصل شده، پیوند شده، از نظر دستوری کلمه ای است که قسمتی از جمله را به قسمت دیگر می پیوندد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفصل
تصویر مفصل
گسترده، بند، بندگاه، پر دامنه، بلند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مفصل
تصویر مفصل
مقابل مجمل، با شرح و بسط، صورت تفصیلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفصل
تصویر مفصل
محل اتصال دو یا چند استخوان در بدن، بند مثلاً مفصل آرنج، مفصل مچ، مفصل زانو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فصول
تصویر فصول
جمع فصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصول
تصویر مصول
نیم سوز آنچه در سوختن بحد خاکستر نرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفصل
تصویر مفصل
بند اندام و هر جای پیوستگی دو استخوان مشروح، تفصیل کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصول
تصویر فصول
((فُ))
جمع فصل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفصل
تصویر مفصل
((مُ فَ صَّ))
از هم جدا شده، با شرح و بسط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفصل
تصویر مفصل
((مَ صَ))
بند، محل اتصال دو استخوان، جمع مفاصل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فصول
تصویر فصول
فصل ها، سه ماه ها، کنایه از دوره ها، برهه ها، مرحله ها، واحدهای تقسیم بندی مطالب کتاب یا مقاله ها، در ورزش دوره های برگزاری مسابقات ورزشی، جمع واژۀ فصل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیاس مفصول
تصویر قیاس مفصول
آمایش جدایند
فرهنگ لغت هوشیار