- مغیر
- از حالی به حالی برگشته، دگرگون شده
معنی مغیر - جستجوی لغت در جدول جو
- مغیر
- بی ثبات و ناپایدار، قابل تغییر، دگرگون شونده
- مغیر
- غارتگر، آنکه مال مردم را غارت کند، غارت کننده، تاراج کننده
- مغیر
- لشکر غارت کننده
- مغیر ((مُ))
- غارت کننده، غارتگر
- مغیر ((مُ غَ یَّ))
- تغییر داده شده، دیگرگون گشته، از حالی به حالی شده
- مغیر ((مُ غَ یِّ))
- تغییر دهنده، دیگرگون شونده، قابل تغییر، بی ثبات، بی دوام
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث مغیر، جمع مغیرات
دگرگون شونده
باستثنا، بجز، بدون، مگر
راه، گذرگاه، روش
ناساز، نایکسان، ناسازگار
گرداننده، راه بر
برزک، تخم کتان
باغیرت تر
برگردیدن از حال خود
بد خوی
خرد و کوچک
مخالف، ناجور، دگرگون
پناه دهنده، فریادرس
چادر دارای تصویر پرندگان
اشاره کننده، مشورت کننده
نور دهنده، درخشنده، درخشان
پنهان شده، ناپدید شده، ناپدید
پنهان شدن، ناپدید شدن، دور شدن
غبار آلوده، گردآلوده، تیره رنگ
بارانی، باران دیده، باران خورده
فریادرس، آنکه به یاری دیگری می شتابد، دادرس
گوشه ای در دستگاه های نوا، ماهور و راست پنجگاه، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی، حیران کننده، حیرت انگیز، شگفت آور
معبر، گذرگاه، راه، جاده، رفتن، روان شدن، سیروگردش
زرهی که زیر کلاه خود بر سر می گذاشته اند، کلاه خود
از حال خود برگشتن و حالت دیگر به خود گرفتن، دگرگون شدن، با تندی و خشم سخن گفتن، خشم کردن