- مغفره
- مغفرت در فارسی پوزش آمرزش
معنی مغفره - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آمرزش، بخشایش
بخشودن گناه، آمرزش، چشم پوشی از گناه کسی
غار، شکاف معمولاً وسیع و عمیق در زیر زمین یا داخل کوه که در اثر انحلال مواد داخلی آن یا حرکات پوستۀ زمین به وجود می آید، گاباره، دهار، مغار
جارو
مغفوره در فارسی مونث مغفور آمرزیده: زن مونث مغفور
آمرزش و عفو و بخشش گناهان
غار، غاری که در کوه باشد
مونث مغیر، جمع مغیرات
روپوش که با آن روی چیزی را بپوشانند
زرهی که زیر کلاه خود بر سر می گذاشته اند، کلاه خود
روپوشی که با آن روی چیزی را بپوشانند
خود، زیر خودی زرهی که زیر کلاهخود بر سر میگذاشته اند، کلاهخود: (فکندم کلاه گلین از سرش چنان کز سر غازیی مغفری) (منوچهری. د. 117)، جمع مغافر
گل ارمنی
آمرزنده خداوند آمرزش