جدول جو
جدول جو

معنی مغاره

مغاره
(مَ رَ)
غاری که در کوه باشد. (غیاث). غار. (ناظم الاطباء). مغاره. کهف. غار. مغار. ج، مغاور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در مغارۀ دزدان به جای پدر بنشست و عاصی شد. (گلستان). در بعضی مواضع بی دینان به مغاره ها که در میان کوهها و دره های بلند بود به نردبان بالا رفته بودند. (ظفرنامۀ یزدی). و رجوع به مادۀ بعد شود، گودال ژرف و سرداب و مغاک و خندق. (ناظم الاطباء) ، به معنی جای غارت کردن، چرا که اسم ظرف از غارت هم درست می توان شد. (غیاث)
لغت نامه دهخدا