نعت مفعولی از احتمام. اندوهگین شونده به شب و به خواب نرونده از اندوه. (از منتهی الارب). متفکر و مضطرب و اندوهگین و ناتوان از بیخوابی. (ناظم الاطباء). و رجوع به محتمم شود
نعت مفعولی از احتمام. اندوهگین شونده به شب و به خواب نرونده از اندوه. (از منتهی الارب). متفکر و مضطرب و اندوهگین و ناتوان از بیخوابی. (ناظم الاطباء). و رجوع به محتمم شود
فرورونده به آب. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه در آب فرو می رود و در ته آب قرار می گیرد. (ناظم الاطباء) ، آنکه دستها را بدون تصویر خضاب می کند. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط)
فرورونده به آب. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه در آب فرو می رود و در ته آب قرار می گیرد. (ناظم الاطباء) ، آنکه دستها را بدون تصویر خضاب می کند. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط)
پیشی گیرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، فروگیرنده به سخن و چیره گردنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). آنکه فرو می گیرد کسی را به سخن و بروی چیره می شود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
پیشی گیرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، فروگیرنده به سخن و چیره گردنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). آنکه فرو می گیرد کسی را به سخن و بروی چیره می شود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)