- معتنی
- کسی که به کاری توجه و اهتمام کند، اعتنا کننده، اهتمام کننده
معنی معتنی - جستجوی لغت در جدول جو
- معتنی
- تیمار دارنده، به شمار آورنده، کوشنده اعتنا کننده اعتمام کننده تیماردارنده: و در استخلاص بواسطه ارباب قدرت و اهل اختصاص که براستی همه مشفق و معتنی بودند بهر طریق می کوشید
- معتنی ((مُ تَ))
- اعتناکننده، اهتمام کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استوار
بناشده، بر پایه قرار گرفته
از حد درگذرنده، بیداد کننده
در تصرف و مالکیت کسی درآمده، کسب شده، به دست آمده
ساخته شده ساخته پرداخته بنیاد یافته سازنده بنیاد نهنده بنا کرده شده مبنی. توضیح ابتنی مانند مجرد خود که بنی باشد متعدی است. فیومی گوید: و بنیت البیت و غیره ابنیه و ابتنیته فانبنی مثل بعثته فانبعث. و بنابراین وقتی که مبتنی بجای مبنی استعمال میشود باید آنرا بصیغه اسم مفعول یعنی بفتح نون و الف آخر خواند نه بصیغه اسم فاعل یعنی بکسر نون و یاء آخر ولی معمولا این نکته را رعایت نکنند و آنرا بصیغه اسم فاعل خوانند چنانکه گویند: مبتنی بر اینکه... یعنی مبنی بر اینکه... بنا کننده، بنا شونده
ستمکار، بیدادگر، متجاوز از حق
معنی ها، مفهومها، منظورها
کانی منسوب به معدن کانی. یا معدنیها. (جمع معدنی) کانیها
سرمایه دار، سرمایه دهنده بدست آمده کسب شده. گرد آورنده (مال) فراهم آورنده ذخیره کننده، لازم گیرنده ملازم (حیا و جز آن)، دارنده مالک
معنی، در علوم ادبی علمی که دربارۀ تاثیرات کلام و زیبایی های آن بحث می کند و شامل مباحثی است از قبیل اسناد، قصر، انشا، وصل و فصل، ایجاز و اطناب و مساوات
یابنده، کسب کننده
چم، آرش
مقصود، مفهوم و مضمون کلام، مطلب، موضوع، باطن
قصد کرده شده، مقصود از سخن، مراد، منظور، تفسیر، تاویل، مفاد
Contextual, Textual
Meaning
contextual, textual
significado
kontextuell, textuell
Bedeutung
kontekstualny, tekstowy
znaczenie
контекстуальный , текстовый
значение
контекстуальний , текстовий
значення