جدول جو
جدول جو

معنی معتنی

معتنی
(مُ تَ)
تیماردارنده و اهتمام کننده. (غیاث) (آنندراج) (از اقرب الموارد). مشغول به سعی و کوشش و رنج. (ناظم الاطباء). اعتناکننده: و در استخلاص بواسطۀ ارباب قدرت و اهل اختصاص، که به راستی همه مشفق و معتنی بودند، به هر طریق می کوشید. (نفثهالمصدور چ یزدگردی ص 64)
لغت نامه دهخدا