- معاطف
- لایه ها، آنچه لای چیزی بگذارند، پارچه ای که لای رویه و آستر لباس بدوزند، در علم زمین شناسی طبقۀ زمین
معنی معاطف - جستجوی لغت در جدول جو
- معاطف
- جمع معطف، شمشیرها بارانی ها چوخا ها لابه لا ها، جمع معطف، گردن ها
- معاطف ((مَ طِ))
- جمع معطف، گردن ها، جامه هایی که در بالای جامه های دیگر پوشند، لابه لاها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دانش ها
بر یکدیگر مهربانی کردن
با یکدیگر مهربان شدن، با هم مهربانی کردن
علوم، دانش ها، اشخاص معروف، اهل علم و فضل
با هم مهربان بیکدیگر مهربانی کننده
جمع معطب، نیستگاه ها
جمع معزف و معزفه، شاد ابزار ها ابزار های خنیا ساز ها جمع معزف و معزفه آلات موسیقی وسایل طرب: و معاشرت معازف و ملاهی را پشت پای زده
دانشها، علوم
جمع معلف، آخور ها واش ها (واش علف گویش گیلکی) واشگاهان جمع معلف
نیکویی کننده و نرمی نماینده
جمع مقطف، چیدنگاهان جمع مقطف محلهای چیدن میوه
آلات موسیقی
محل های چیدن میوه
بخشوده
عفو کرده شده، بخشوده
چادر، برگرداننده، مهربانی کننده نوازشگر
بخشیده شده و معذور و آمرزیده شده، عفو شده
بالا پوش بارانی چوخا، شمشیر، چادر گردن گردن، جامه ای فراخ که بالای جامه های دیگر پوشند برای منع سرما و باران، جمع معاطف. شمشیر، جمع معاطف