متعاطف متعاطف بر همدیگر مهربانی کننده. (آنندراج). بر همدیگر مهربانی کرده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعاطف شود لغت نامه دهخدا
متعارف متعارف همدیگر را شناسنده، معمول و رایج و کثیر الاستعمال و مستعمل، مردم با خضوع و خشوع فرهنگ لغت هوشیار
متعاطی متعاطی از ’ع طو’، بدست گیرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که می گیرد چیزی را برای خوردن و یا آشامیدن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، برای یکدیگر هدیه فرستنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تعاطی شود لغت نامه دهخدا