- مضله
- گمراهی، جایی که انسان راه را گم کند
معنی مضله - جستجوی لغت در جدول جو
- مضله
- مضله و مضلت در فارسی: گمراهی مضله در فارسی مونث مضل گمراه کننده گمراهی، محلی که شخص در آن راه را گم کند. مونث مضل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوی، برزن
گاهنامه
ماهیچه
جای لغزیدن، لغزشگاه
چادر بزرگ، خیمه، سایه بان، چتر
اتاق یا آپارتمانی که دارای مبل باشد
معضل، سخت و دشوار و زشت، امر مشکل و دشوار
جسمی باریک، استوانه ای و معمولاً فلزی، میل، میلۀ باریک فلزی برای بافتنی، میل بافتنی، در علم زیست شناسی رشته ای باریک در زیر پرچم گل، فیله
گوشت بدن که پیچیده و مجتمع باشد، ماهیچه، مایچه
درون چشم، سفیدی و سیاهی چشم، تمام چشم، میانۀ چیزی
قسمتی از شهر با چندین خیابان، کوچه و مغازه، کوی، برزن
بریدن گوش، بینی یا لب کسی به عنوان شکنجه، بریده شدن گوش، بینی یا لب کسی، ویژگی شخص مثله شده
تکۀ گوشت، پاره ای از گوشت، چیزی که در دهان جویده شود، لقمه
سرگین جانوران، زیادی، اضافی، باقی مانده از هر چیز، بازمانده
ماهیچه
بقیه و زائد، مانده چیزی، بازمانده
ابزاری که بنایان بدان گل بمالند و دیوار خانه را سفید کنند
فرانسوی کتدار باکت دارای مبل شامل اثاثه: اطاق مبله اجاره داده میشود
صحیفه حکمت و ادب، آنچه که همچون کتاب و مجله و رساله از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفته یا پانزده روز یکبار و یا ماهی یکمرتبه طبع و نشر دهند
گوش و بینی بریدن، نوعی شکنجه
کوی، برزن، قسمتی از قسمتهای شهری یا قریه ای
مذله در فارسی مونث مذل بنگرید به مذل مذلت در فارسی: خواری پستی مونث مذل
مزله و مزلت در فارسی لغزش، لغزشگاه جای لغزیدن محل لغزش، لغزش: و مثل ما کسان از مزلت و منقصتی خالی نباشند، جمع مزال
مضبه در فارسی سوسمار ناک زمین پر سوسمار زمینی که در آن سوسمار فراوان باشد، جمع مضاب
خیمه و سایبان بزرگ
مضنه درفارسی زفتی انگیز (زفتی بخل) آنچه که بدان بخل ورزند
جای گمراهی و ضلالت
مضغه در فارسی جویدنی در خور جویدن، گوشتک (اندیشه های فلسفی ایرانی) : در فرایند رسیدن زه قطعه ای از گوشت که قابل جویدن باشد، طور سوم از ادوار نطفه نطفه بسته: سنگ در اجزای کان زرد شد آنگاه لعل نطفه در ارحام خلق مضغه شد آنگه جنین. (خاقانی)
مضرت در فارسی: زیان رساندن گزند رساندن، زیان گزند آسیب
معضله در فارسی مونث معضل: دشوار دشواری مونث معضل. معطر. خوشبو کرده، خوشبوی عطر آمیز
مقله در فارسی تخم چشم کره چشم را گویند که قسمت اصلی عضو حس باصره است. کره چشم در حقیقت بشکل کره کامل نیست بلکه قسمت قدامی آن برجسته تر از سایر نقاطش میباشد. کره مذکور در قسمت قدامی کاسه چشم قرار دارد و کمی نیز از آن تجاوز میکند برین معنی که قسمت قدامی کره چشم نسبت به لبه های خارجی و تحتانی و داخلی کاسه چشم جلوتر قرار دارد ولی از لبه فوقانی کاسه چشم تجاوز نمیکند تخم چشم، سیاهی و سفیدی چشم
مانند میل
شیفته شیفته ساز شیقتار شیفته کرده شده واله گردیده توضیح منوچهری در بیت ذیل: (بد خو شود از عشرت او سخت نکو خو عاقل شود از عادت او سخت موله) (منوچهری. د. چا. 89: 2) بکسر لام آورده ولی باید دانست قدما درین باب گاه تسامح کرده اند چنانکه منوچهری در همین قصیده} المنه لله {و} سبزه {و} فره {را قافیه قرار داده است. شیفته کننده واله سازنده