جدول جو
جدول جو

معنی مضحی - جستجوی لغت در جدول جو

مضحی
(مُ ضَحْ حی)
مضحی، مستضحی، مضطحی، ای صائر فی الضحی. (اقرب الموارد). و رجوع به مضحی معنی اول شود
لغت نامه دهخدا
مضحی
(مُ)
کسی که داخل به وقت چاشتگاه شده باشد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). کسی که در چاشتگاه می آید. (ناظم الاطباء) ، آنکه کاری را در چاشتگاه می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مضحک
تصویر مضحک
خنده آور، خنده دار، دلقک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماحی
تصویر ماحی
محو کننده، زایل کننده، نیست و نابود کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضحی
تصویر اضحی
عید قربان، روز دهم ذی الحجه که حجاج در مکه قربانی می کنند، یوم النّحر، عید گوسفندکشان، گوسفندکشان، عید قربان، عید اضحیٰ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضحی
تصویر اضحی
عید قربان، روز دهم ذیحجه که حجاج در مکه قربانی میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماحی
تصویر ماحی
محو کننده، نیست و نابود کننده
فرهنگ لغت هوشیار
موزه بزرگان، جامه زبر نوعی از موزه که صلحا و امرا در پا میکردند (غیاث) : مسحی در پای ور کوه در دست از دور سلام کرد و بنشست. (اوحدی) غیر نعلین و گیوه و موزه غیر مسحی و کفش و پای اوزار. (نظام قاری. 23) توضیح بعضی در ین بیت گلستان: دلقت بچه کار آید و مسحی و مرقع خود را ز عملهای نکوهیده بری دار. یاء نسبت یعنی جامه زبر و خشن که از موی بز خر و شتر میبافتند و صوفیه بتن میکردند
فرهنگ لغت هوشیار
جای خندیدن، محل خندیدن، خنده آور خنده دار خریش خنده ریش، جای خنده خنده زار (گویش افغانی) آنکه یا آنچه باعث خنده شود خنده آور
فرهنگ لغت هوشیار
پر ونیده (پرون کامل) تمام کرده کامل شده، و همان عروضی متکلف بجای فاع (فاعلاتن) متحرکی و دو ساکن بر فاعلاتن افزوده است و آنرا فاعلییاتان کرده و این تغییر را تضفیت نام نهاده و اصل آن از ضفوست بضاد معجمه و گویند درع ضاف یعنی زرهی تمام و این متکلف ازین فعل بنا تفعیلی بکرده است و فاعلییاتان را ضرب مضفی خوانده یعنی تمام کرده و این هم تصرفی نامعلوم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضری
تصویر مضری
منسوب به مضر از قبیله مضر
فرهنگ لغت هوشیار
چوبتراش پوسته لیسک از ابزارهای درود گری در تازی نیامده نمکی، نمکین منسوب به ملح نمکی نمکین: (و از گرستن رطوبات زجاجی و ملحی... منحل و مضمحل شد) (سند باد نامه. 291)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضحی
تصویر اضحی
((اَ حا))
عیدقربان، دهم ذی حجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماحی
تصویر ماحی
محوکننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
((مُ حِ))
خنده آور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسحی
تصویر مسحی
((مَ))
نوعی کفش که صلحا و امرا در پا می کردند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملحی
تصویر ملحی
Salt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
Ridiculous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملحی
تصویر ملحی
salé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
ridicule
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
belachelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ملحی
تصویر ملحی
salado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
ridículo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ملحی
تصویر ملحی
salzig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ملحی
تصویر ملحی
zout
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ملحی
تصویر ملحی
солоний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
ridículo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
абсурдний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ملحی
تصویر ملحی
солёный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
нелепый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ملحی
تصویر ملحی
słony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
absurdalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
lächerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ملحی
تصویر ملحی
salgado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
ridicolo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی