معنی ماحی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ماحی
ماحی
- ماحی
- نام مکه شرفها اﷲ تعالی، (منتهی الارب) (از آنندراج)، نام مکۀ معظمه، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ماحی
- ماحی
- محو کننده، (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (غیاث)، سترندۀ کفر، (مهذب الاسماء) (دهار)، نیست و نابود کننده، (آنندراج) (غیاث)
لغت نامه دهخدا
ماحی
- ماحی
- از القاب حضرت خاتم النبیین صلی اﷲعلیه وآله وسلم بدان جهت که خدای تعالی محو کرد کفر را بوسیلۀ آن حضرت، (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا