جدول جو
جدول جو

معنی مضبه - جستجوی لغت در جدول جو

مضبه
مضبه در فارسی سوسمار ناک زمین پر سوسمار زمینی که در آن سوسمار فراوان باشد، جمع مضاب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منبه
تصویر منبه
بیدار کننده، آگاه کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغبه
تصویر مغبه
پایان کار، پایان هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضله
تصویر مضله
گمراهی، جایی که انسان راه را گم کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشبه
تصویر مشبه
آنکه یا آنچه به چیزی تشبیه شود مانند شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضغه
تصویر مضغه
تکۀ گوشت، پاره ای از گوشت، چیزی که در دهان جویده شود، لقمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غضبه
تصویر غضبه
پوست ماهی، پوست سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قضبه
تصویر قضبه
سبزی خوردن لاتینی تازی گشته بیخاره از گیاهان گله
فرهنگ لغت هوشیار
مایه مایه آنچه بدو (بدان) است. یا مابه الاحتیاج. آنچه که مورد احتیاج است. یا مابه الاختلاف. آنچه که مورد اختلاف است مایه گفتگو مایه کشمکش یا ما به الاشتراک. آنچه در یمان افراد یک نوع یا انواع یک جنس مشترک باشد مقابل ما به الامتیاز و آن کلیی است که همه افراد آن کلی در آن با هم اشتراک داشته باشمد. یا ما به التعهد. مال یا عملی که کسی تعهد اجرای آن را کرده آنچه درباره آن تعهد صورت گرفته. یا مابه النزاع. آنچه که مورد نزاع است مایه کشمکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محبه
تصویر محبه
محبت در فارسی: دوستی دوشاکی مهر کاری همبراتی سنارش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشبه
تصویر مشبه
مثل و مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضهب
تصویر مضهب
بریان نیم پخته، گوشت تکه تکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضنه
تصویر مضنه
مضنه درفارسی زفتی انگیز (زفتی بخل) آنچه که بدان بخل ورزند
فرهنگ لغت هوشیار
مضله و مضلت در فارسی: گمراهی مضله در فارسی مونث مضل گمراه کننده گمراهی، محلی که شخص در آن راه را گم کند. مونث مضل
فرهنگ لغت هوشیار
مضغه در فارسی جویدنی در خور جویدن، گوشتک (اندیشه های فلسفی ایرانی) : در فرایند رسیدن زه قطعه ای از گوشت که قابل جویدن باشد، طور سوم از ادوار نطفه نطفه بسته: سنگ در اجزای کان زرد شد آنگاه لعل نطفه در ارحام خلق مضغه شد آنگه جنین. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضره
تصویر مضره
مضرت در فارسی: زیان رساندن گزند رساندن، زیان گزند آسیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغبه
تصویر مغبه
مغبه در فارسی: پایان سرانجام پایان کار فرجام پایان کار انجام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکبه
تصویر مکبه
مکبه در فارسی: سر پوش سر پوش: (آن طبق بیاوردند و از دور مکبه برداشتند) (بیهقی. فض. 188)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منبه
تصویر منبه
هشدار دهنده هشیار کننده آگاه کننده هوشیار کننده
فرهنگ لغت هوشیار
هضبه در فارسی کوه پشت، پشته تپه، یک بار بارش کوه گسترده برزمین، کوهی که تنها ازیک پارچه سنگ باشد، کوه درازبلند ومنفرسرخ رنگ، کوه (مطلقا)، پشته کم گیاه، باران بزرگ قطره هضبات. وپیوسته،جمع هضاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشبه
تصویر مشبه
((مُ شَ بَّ هْ))
مانند شده، تشبیه شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مضغه
تصویر مضغه
((مُ غ))
لقمه، گوشت جویده شده، پاره گوشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منبه
تصویر منبه
((مُ نَ بِّ هْ))
آگاه سازنده، بیدار کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مغبه
تصویر مغبه
((مَ غَ بَّ یا بُِ))
پایان کار، انجام، جمع مغبات. سوء مغبه، سوء عاقبت، بدفرجامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هضبه
تصویر هضبه
((هَ بَ یا بِ))
کوه، پشته کم گیاه، باران بزرگ قطره و پیوسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هضبه
تصویر هضبه
پشته، کوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکبه
تصویر مکبه
سرپوش ظرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضبه
تصویر ضبه
سوسمار ماده، شکوفه باز نشده خرما، رزه در چفت در، کلون
فرهنگ لغت هوشیار