جدول جو
جدول جو

معنی غضبه

غضبه
(غَ بَ)
پوست بز کوهی کلان سال. (منتهی الارب) (آنندراج). جلد المسن من الوعول. (اقرب الموارد) ، سپرمانندی است از پوست شتر. (منتهی الارب) (آنندراج). شبه الدرقه من جلد البعیر. (اقرب الموارد) ، گوشت پاره ای که به سرشت در چشم خانه یا پلک بالایین روید. (منتهی الارب) (آنندراج). بخصه تکون بالجفن الاعلی خلقه. (اقرب الموارد) ، پوست پارۀ ماهی. (منتهی الارب) (آنندراج). جلده الحوت. (اقرب الموارد) ، پوست پارۀ سر. (منتهی الارب) (آنندراج). جلدهالرأس. (اقرب الموارد) ، پوست پارۀ میان هردو شاخ گاو نر. جلده ما بین قرنی الثور، سنگلاخ درشت و سخت. (منتهی الارب) (آنندراج). صخره صلبه. (اقرب الموارد) ، اسم مره از غضب، خاشاک رفتن در چشم یا به بیماری غضاب مبتلی شدن. (اقرب الموارد). رجوع به غضب شود
لغت نامه دهخدا