جدول جو
جدول جو

معنی مض - جستجوی لغت در جدول جو

مض(ضُ)
اندوه مند گردانیدن: مضه الشی ٔ مضاً و مضیضاً، اندوه مند گردانید او را آن چیز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، سوختن اندوه و خشم دل را. (زوزنی). سوخته شدن دل از اندوه و خشم و غضب. (تاج المصادر بیهقی) ، سوزانیدن: مض الخل فاه، سوخت سرکه دهن او را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) (ناظم الاطباء) ، مکیدن، یا سخت مکیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به درد آوردن جراحت. (المصادر زوزنی). سوزانیدن جراحت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : مضه الجرح، سوزانید او را جراحت و به درد آورد. (ناظم الاطباء) ، مض الکحل العین مضاً، سوختن سرمه چشم را و رنجانیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مض(مِضْ ضُ / مِضْ ضِ / مِضْ ضَ / مِضْ ضُنْ)
کلمه ای است که به معنی لاء نفی آید، یعنی حرکت دادن هر دو لب را چندان که شنیده شود آوازی که به لای نفی ماند و در آن مطمع اجابت باشد، و فی المثل: ان فی مض لمطمعاً. قال الراجز: سئلتها الوصل فقالت مض. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و قولهم ما علمک اهلک الا مضاً و بضاً و میضاً و بیضاً، یعنی نیاموختند تو را کسان تو جز آنکه چون کسی از تو سئوال کند از دهان آوازی برآری و جواب صحیح از لا و نعم نگوئی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مض(مَ)
رمان البر. (بحر الجواهر) (یادداشت مؤلف). رمان البر و میوۀ آن حب الفلفل (کذا) است. (تذکرۀ داوود ضریر انطاکی). به ضاد معجمه، رمان البر است و ثمرش حب القلقل. (از تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به حب القلقل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مضمون
تصویر مضمون
تم (Theme) مضمون یا درون مایه به معنی موضوع یا محور اصلی یک اثر هنری، ادبی یا فیلم است که ایده های اصلی و پیام های مرکزی آن را منعکس می کند. مضمون می تواند مفاهیم گسترده ای را در بر گیرد و به شکلی معنادار و عمیق در اثر هنری یا ادبی جای گرفته باشد. این مفاهیم می توانند شامل احساسات، ایده ها، اخلاقیات، یا موضوعات اجتماعی باشند.
مثال هایی از مضمون ها در آثار هنری و ادبی:
1. عشق : مضمون عشق در بسیاری از داستان ها، شعرها و فیلم ها دیده می شود، مانند `رومئو و ژولیت` اثر ویلیام شکسپیر.
2. قدرت و فساد : مضمون قدرت و فساد در داستان ها و فیلم هایی که به بررسی تاثیر قدرت بر افراد و جامعه می پردازند، مانند `ارباب حلقه ها` اثر جی.آر.آر. تالکین.
3. مبارزه برای آزادی : مضمون مبارزه برای آزادی در آثار ادبی و سینمایی که به تلاش های افراد یا گروه ها برای رسیدن به آزادی و عدالت می پردازند، مانند `12 سال بردگی` یا `رستگاری در شاوشنک`.
4. هویت و خودشناسی : مضمون هویت و خودشناسی در داستان ها و فیلم هایی که به بررسی فرآیند شناخت و قبول خود می پردازند، مانند `زندگی پی` اثر یان مارتل.
5. تضادهای اخلاقی : مضمون تضادهای اخلاقی در آثاری که به بررسی انتخاب های دشوار و مسائل اخلاقی پیچیده می پردازند، مانند `جنایت و مکافات` اثر فئودور داستایوفسکی.
ویژگی های یک مضمون:
1. عمق و پیچیدگی : مضمون ها به طور معمول دارای عمق و پیچیدگی هستند و به بررسی مسائل اساسی زندگی می پردازند.
2. ارتباط با مخاطب : مضمون ها باید به گونه ای باشند که مخاطب بتواند با آن ها ارتباط برقرار کند و احساسات و تجربیات خود را درک کند.
3. انسجام در اثر : مضمون باید به طور مداوم در سراسر اثر حضور داشته باشد و با عناصر دیگر داستان یا اثر هنری هماهنگ باشد.
4. انعکاس ارزش ها و باورها : مضمون ها معمولاً ارزش ها، باورها و تجربیات نویسنده یا هنرمند را منعکس می کنند.
مضمون ها جزء اساسی هر اثر هنری و ادبی هستند و به آن عمق و معنای بیشتری می بخشند.
موضوع، طرح، پیام، مفهوم، دیدگاه اجتماعی یا حال و هوایی کلی که بر یک اثر هنری حاکم است
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از مضمحل
تصویر مضمحل
نیست و نابود، پراکنده، ازمیان رفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضی
تصویر مضی
روشن، درخشنده، روشنایی دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضاجعت
تصویر مضاجعت
با هم خوابیدن، همخوابگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضحک
تصویر مضحک
خنده آور، خنده دار، دلقک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضمر
تصویر مضمر
لاغر، کم گوشت، اسب لاغرمیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضاحکه
تصویر مضاحکه
با هم خندیدن، به خنده آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضیف
تصویر مضیف
محل ضیافت، جای پذیرایی مهمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضادت
تصویر مضادت
با هم مخالفت کردن، خلاف کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضافات
تصویر مضافات
توابع یک شهر یا ناحیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضطر
تصویر مضطر
بیچاره، ناچار، گرفتار، تنگدست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضروب فیه
تصویر مضروب فیه
عددی که در آن ضرب شده، بس شمر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضارعت
تصویر مضارعت
مانند و شبیه یکدیگر شدن، مشابهت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضایقه
تصویر مضایقه
بر کسی تنگ گرفتن و سخت گیری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضطرب
تصویر مضطرب
دچار اضطراب، جنبنده، لرزان، آشفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضراب
تصویر مضراب
قطعه ای کوچک از چوب، استخوان، فلز، پلاستیک و امثال آنکه برای نواختن سازهای زهی به کار می رود، نوعی دام به صورت کیسۀ توری دسته دار که با آن پرنده را در هوا یا روی زمین صید می کنند یا در آب با آن ماهی می گیرند، دام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضیع
تصویر مضیع
ضایع کننده، تباه سازنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضعف
تصویر مضعف
ضعیف کننده، سست کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضر
تصویر مضر
ضرر رساننده، زیان آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضطرب الحال
تصویر مضطرب الحال
پریشان حال، سراسیمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضاعف
تصویر مضاعف
دو برابر، دو چندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضحکه
تصویر مضحکه
باعث خنده، مایۀ خنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضمار
تصویر مضمار
میدان، کنایه از عرصه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضنت
تصویر مضنت
آنچه به آن بخل ورزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضاف الیه
تصویر مضاف الیه
برگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مضایقه
تصویر مضایقه
خودداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مضر
تصویر مضر
آسیب رسان، زیان آور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مضطرب
تصویر مضطرب
دلواپس، پریشان، سرآسیمه، آسیمه سر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مضمون
تصویر مضمون
درونمایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مضیقه
تصویر مضیقه
تنگنا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مضارع
تصویر مضارع
زمان کنونی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مضاعف
تصویر مضاعف
دو برابر
فرهنگ واژه فارسی سره