معنی مضنت - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مضنت
مضنت
- مضنت
- چیز نفیسی که بر آن بخل میشود: فرمود که این مرواریدها بدو باید داد چون این دانه ها جای مضنت بود. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
مظنت
- مظنت
- بنگرید به مظنه مظنه: در کشف نقاب شبهت و رفع حجاب شک و مظنت
فرهنگ لغت هوشیار
مضنه
- مضنه
- مضنه درفارسی زفتی انگیز (زفتی بخل) آنچه که بدان بخل ورزند
فرهنگ لغت هوشیار