مصبی. مصب ء. زن بچه ناک. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). زن بچه دار. (منتهی الارب) (آنندراج). زن بسیارفرزند. (مهذب الاسماء) ، زنی که آشفتگی می کند برای محبت و عشق. (ناظم الاطباء). و رجوع به مصبی شود
مُصبی. مصب ء. زن بچه ناک. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). زن بچه دار. (منتهی الارب) (آنندراج). زن بسیارفرزند. (مهذب الاسماء) ، زنی که آشفتگی می کند برای محبت و عشق. (ناظم الاطباء). و رجوع به مصبی شود
مصبیه. زن بچه دار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مصب ء، زن بچه ناک. (منتهی الارب) (آنندراج). مصب ء، مرد بسیارفرزند: رجل مصبی. (مهذب الاسماء) ، زنی که آشفتگی می کند برای محبت و عشق. (ناظم الاطباء)
مُصْبیه. زن بچه دار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مصب ء، زن بچه ناک. (منتهی الارب) (آنندراج). مصب ء، مرد بسیارفرزند: رجل مصبی. (مهذب الاسماء) ، زنی که آشفتگی می کند برای محبت و عشق. (ناظم الاطباء)
مصیبت. (ازمنتهی الارب). تعزیت. (آنندراج). سوک. داغ آنچه موافق طبع نبود، مانند مرگ و جز آن. (از تعریفات جرجانی) ، مصیبت. سختی. رنج. سختی رسیده به کسی. اندوه رسنده به کسی. (منتهی الارب). ج. مصائب. (ازآنندراج) (ناظم الاطباء). کاری سخت که به کسی رسد. (ترجمان القرآن جرجانی ص 89) ، اندوه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). غم و اندوه که بر مردم رسد. ج، مصائب، مصیبات. (مهذب الاسماء). و رجوع به مصیبت شود
مصیبت. (ازمنتهی الارب). تعزیت. (آنندراج). سوک. داغ آنچه موافق طبع نبود، مانند مرگ و جز آن. (از تعریفات جرجانی) ، مصیبت. سختی. رنج. سختی رسیده به کسی. اندوه ِ رسنده به کسی. (منتهی الارب). ج. مصائب. (ازآنندراج) (ناظم الاطباء). کاری سخت که به کسی رسد. (ترجمان القرآن جرجانی ص 89) ، اندوه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). غم و اندوه که بر مردم رسد. ج، مصائب، مصیبات. (مهذب الاسماء). و رجوع به مصیبت شود