جدول جو
جدول جو

معنی مصباح - جستجوی لغت در جدول جو

مصباح
چراغ، ظرف یا قدحی که در آن صبوحی بخورند
تصویری از مصباح
تصویر مصباح
فرهنگ فارسی عمید
مصباح
چراغ، سراج، ظرف یا قدحی که در آن صبوحی بخورند
تصویری از مصباح
تصویر مصباح
فرهنگ لغت هوشیار
مصباح
((مِ))
چراغ، جمع مصابیح
تصویری از مصباح
تصویر مصباح
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصباح
تصویر اصباح
صبح کردن، بامداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصابح
تصویر مصابح
جمع مصباح، چراغ ها، کاسه ها، جام های غار جی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصباح
تصویر اصباح
((اِ))
بامداد کردن، درآمدن بامداد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صباح
تصویر صباح
(پسرانه)
بامداد، صب ح، روز، نام دعائی منسوب به علی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صباح
تصویر صباح
بامداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صباح
تصویر صباح
بامداد، اول روز، صبح زود، سپیده دم، پگاه، صبح، غادیه، بامدادان، بامگاه، غدو، صدیع، علی الصباح، غدات، باکر، صبح بام، صبحدم، صبحگاه، بام
صباح و مسا: صبح و عصر، بامداد و شبانگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صباح
تصویر صباح
صبیح ها، زیبارویان، سفید چهرگان، جمع واژۀ صبیح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مباح
تصویر مباح
ویژگی فعل بدون حکم، حلال کرده شده، جایز، حلال، روا
فرهنگ فارسی عمید
حلال داشته شده و جایز داشته شده، شایان، مشروع، روا، مباحات جمع آنست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصبح
تصویر مصبح
کاسه بزرگ جام غار جی بامداد کردن زمان بامداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صباح
تصویر صباح
((صَ))
بامداد، سپیده دم، روز، و مسا صبح و شب، چند روز، هر چند، هر چند وقت یک بار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مباح
تصویر مباح
((مُ))
روا، مجاز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصبح
تصویر مصبح
((مُ بِ))
سحرخیز، زیبارو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصباح الروم
تصویر مصباح الروم
کاهربا
فرهنگ لغت هوشیار