جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صباح

صباح

صباح
بامداد، اول روز، صبح زود، سپیده دم، پگاه، صُبح، غادیه، بامدادان، بامگاه، غَدو، صَدیع، علی الصَباح، غَدات، باکِر، صُبح بام، صُبحدَم، صُبحگاه، بام
صباح و مسا: صبح و عصر، بامداد و شبانگاه
صباح
فرهنگ فارسی عمید

صباح

صباح
بامداد، سپیده دم، روز، و مسا صبح و شب، چند روز، هر چند، هر چند وقت یک بار
صباح
فرهنگ فارسی معین

صباح

صباح
ابن مثنی. وی از کتاب عمر بن عبدالعزیز اموی است. جهشیاری از عبداﷲ بن صالح کاتب آرد که نامه ای از عمر بن عبدالعزیز به عیاض بن عبداﷲ دیدم که پایان آن چنین بود: (و کتب الصباح بن المثنی یوم الخمیس لاربع خلون من ذی الحجه سنه تسع و تسعین) . (الوزراء و الکتاب ص 33 و 34)
لغت نامه دهخدا

صباح

صباح
جَمعِ واژۀ صبیح، زیباروی: کاسات از دست سقاه صباح، صباح به عشا و رواح به غداه پیوستند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

صباح

صباح
آبی است از جبال نملی مر بنی قریط را. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

صباح

صباح
نام بطنی چند است از قبایل عرب و بطنی است از بنی ضبه. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا