سلمان بن سلیم (یا مسلم) مصاحفی، مکنی به ابوداود. از راویان بود واز نضر بن شمیل و جز وی روایت کرد و ابوعیسی محمد بن عیسی و جز او از وی روایت دارند. (از لباب الانساب). در تاریخ اسلام، روات همواره از مهم ترین منابع حدیث به شمار می آیند که در طول قرون متمادی، احادیث پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری کرده و برای نسل های بعدی نقل کرده اند. این افراد با توجه به ظرفیت علمی خود، توانسته اند به طور دقیق روایت های صحیح را از غیرصحیح جدا کنند و منابع حدیثی معتبر را برای استفاده مسلمانان حفظ کنند.
سلمان بن سلیم (یا مسلم) مصاحفی، مکنی به ابوداود. از راویان بود واز نضر بن شمیل و جز وی روایت کرد و ابوعیسی محمد بن عیسی و جز او از وی روایت دارند. (از لباب الانساب). در تاریخ اسلام، روات همواره از مهم ترین منابع حدیث به شمار می آیند که در طول قرون متمادی، احادیث پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری کرده و برای نسل های بعدی نقل کرده اند. این افراد با توجه به ظرفیت علمی خود، توانسته اند به طور دقیق روایت های صحیح را از غیرصحیح جدا کنند و منابع حدیثی معتبر را برای استفاده مسلمانان حفظ کنند.
جمع واژۀ مصحف (م / م / م ح ) . (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). به معنی کراسه ها. جمع واژۀ مصحف. (آنندراج) (غیاث) (دهار). کتابها و کراسه ها، قرآنها: پر طاوس در اوراق مصاحف دیدم گفتم این منزلت ازقدر تو می بینم بیش. سعدی (گلستان). و رجوع به مصحف شود
جَمعِ واژۀ مصحف (م َ / م ِ / م ُ ح َ) . (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). به معنی کراسه ها. جَمعِ واژۀ مُصْحَف. (آنندراج) (غیاث) (دهار). کتابها و کراسه ها، قرآنها: پر طاوس در اوراق مصاحف دیدم گفتم این منزلت ازقدر تو می بینم بیش. سعدی (گلستان). و رجوع به مصحف شود
جمع واژۀ مصفی ̍. (ناظم الاطباء). رجوع به مصفی شود، جمع واژۀ مصفاه. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (دهار). جمع واژۀ مصفاه به معنی پالونه. (آنندراج). رجوع به مصفاه شود
جَمعِ واژۀ مِصفی ̍. (ناظم الاطباء). رجوع به مصفی شود، جَمعِ واژۀ مِصفاه. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (دهار). جَمعِ واژۀ مصفاه به معنی پالونه. (آنندراج). رجوع به مصفاه شود
مصارفه در فارسی: ور تنیدن (مبادله کردن)، سر باژ سر باج مبادله کردن، عوارضی که بمقتضای حال مودیان مالیات برای جبران کسردر آمدهای مالیاتی از آنان وصول میشد
مصارفه در فارسی: ور تنیدن (مبادله کردن)، سر باژ سر باج مبادله کردن، عوارضی که بمقتضای حال مودیان مالیات برای جبران کسردر آمدهای مالیاتی از آنان وصول میشد
همراه کردن، همراه شدن، گفتگو کردن، هم صحبت بودن مصاحبه مطبوعاتی: رادیویی، تلویزیونی، گفت و گو با شخصیت سیاسی، فرهنگی، ادبی، علمی یا هر کس دیگر به منظور پخش از رادیو و تلویزیون یا درج در مطبوعات
همراه کردن، همراه شدن، گفتگو کردن، هم صحبت بودن مصاحبه مطبوعاتی: رادیویی، تلویزیونی، گفت و گو با شخصیت سیاسی، فرهنگی، ادبی، علمی یا هر کس دیگر به منظور پخش از رادیو و تلویزیون یا درج در مطبوعات