جدول جو
جدول جو

معنی مصاحبه

مصاحبه((مُ حَ بَ یا بِ))
همراه کردن، همراه شدن، گفتگو کردن، هم صحبت بودن
مصاحبه مطبوعاتی: رادیویی، تلویزیونی، گفت و گو با شخصیت سیاسی، فرهنگی، ادبی، علمی یا هر کس دیگر به منظور پخش از رادیو و تلویزیون یا درج در مطبوعات
تصویری از مصاحبه
تصویر مصاحبه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مصاحبه

مصاحبه

مصاحبه
با کسی صحبت داشتن، هم صحبتی، همدمی، جلسه ای رسمی که در آن شخصی به پرسش هایی که از او می شود پاسخ می دهد
مصاحبه
فرهنگ فارسی عمید

مصاحبه

مصاحبه
تأنیث مصاحب. دوست و رفیق زن. (ناظم الاطباء). و رجوع به مصاحب شود
لغت نامه دهخدا

مصاحبه

مصاحبه
مصاحبت. با کسی صحبت کردن. هم صحبت شدن با کسی. با کسی صحبت داشتن. (یادداشت مؤلف) ، گفتگو با رجلی سیاسی یا مردی دانشمند و عالم در مسائل سیاسی یا علمی و ادبی.
- مصاحبه کردن، به گفتگو پرداختن با کسی یا کسانی. به گفت و شنود با صاحب مقامی پرداختن. با صاحب مقامی یا کسانی که اطلاعاتی در امری دارند و غیره به گفتگو پرداختن: امروز نخست وزیر با خبرنگاران مصاحبه کرد. امروز خبرنگاران با نخست وزیر مصاحبه کردند. (یادداشت مؤلف).
- مصاحبۀ مطبوعاتی، گفتگوی مرد سیاسی یا اداری با نمایندگان مطبوعات. گفت و شنود اطلاعاتی صاحب منصبی با نمایندگان جراید و خبرگزاران در موضوعی.
، با کسی یاری کردن، با کسی همراه شدن. (یادداشت مؤلف) ، هم صحبتی. همدمی
لغت نامه دهخدا

مصاحبه

مصاحبه
همدیگر یار و رفیق شدن. (منتهی الارب) (آنندراج). یار و رفیق شدن. مصاحبت. ملازم کسی گردیدن. (ناظم الاطباء). با کسی صحبت کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). با کسی صحبت داشتن. (ترجمان القرآن جرجانی ص 89). هم صحبت شدن با کسی. مصاحبت. مصاحبه
لغت نامه دهخدا