خشکی و داغی باشد که بر روی و اندام مردم افتد و آن را به عربی کلف خوانند. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج) (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 78) ، سوزانیدن. محترق ساختن. رجوع به سوختن شود
خشکی و داغی باشد که بر روی و اندام مردم افتد و آن را به عربی کَلَف خوانند. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج) (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 78) ، سوزانیدن. محترق ساختن. رجوع به سوختن شود
تیزکننده و روشن و تابان کننده کارزار و مانند آن، آراسته کننده و نیکوکننده سخن را، راست کننده نیزه را بسوی کسی. (از منتهی الارب) ، دندانپزشک. دندانساز، سنت گذار. (یادداشت مرحوم دهخدا)
تیزکننده و روشن و تابان کننده کارزار و مانند آن، آراسته کننده و نیکوکننده سخن را، راست کننده نیزه را بسوی کسی. (از منتهی الارب) ، دندانپزشک. دندانساز، سنت گذار. (یادداشت مرحوم دهخدا)