جدول جو
جدول جو

معنی بسنج

بسنج
(بِ سَ)
خشکی و داغی باشد که بر روی و اندام مردم افتد و آن را به عربی کلف خوانند. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج) (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 78) ، سوزانیدن. محترق ساختن. رجوع به سوختن شود
لغت نامه دهخدا