- مستغاث
- کسی که از او استغاثه شده، کسی که از او فریادخواهی شده، استغاثه، دادخواهی
معنی مستغاث - جستجوی لغت در جدول جو
- مستغاث
- فریاد رس آنکه از او داد خواهی و فریادرسی خواهند
- مستغاث ((مُ تَ))
- کسی که از او استغاثه و فریادخواهی شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
داد خواه
کسی که طلب یاری و فریادرسی کند، استغاثه کننده
کاویده زمین کاویده، سنگواره زمین زیروروشده وجستجو شده (داخل آن)، سنگواره فسیل
داد خواه آنکه فریاد رسی و داد خواهی کند استغاثه کننده، جمع مستغیثین
ریماندن ریم بیرون کشیدن
زبایش دادخواهی فریاد رس خواستن لابه روم لابه کنم در پیش داور (ویس و رامین گرگانی) زاری زبایش دادخواهی فریاد رس خواستن لابه روم لابه کنم در پیش داور (ویس و رامین گرگانی) زاری فریاد رس خواستن دادخواهی کردن دادرسی خواستن کمک طلبیدن، فریاد خواهی دادخواهی، زاری تضرع، جمع استغاثات
فریاد رس خواستن دادخواهی کردن دادرسی خواستن کمک طلبیدن، فریاد خواهی دادخواهی، زاری تضرع، جمع استغاثات
آبخانه، دستشویی، دست به آب
ذلیل، پست و زبون، خوار
ثروتمند، توانگر، بی نیاز
دوام یافته، پایدار، دائم
تازه به وجودآمده، نو، جدید
کسی که از او استعانت می کنند
غریب شمرده، عجیب وغریب، بیگانه
مه مغان، بزرگ مغان، موبد موبدان
کسی که استغفار می کند، آمرزش خواهنده
جمع واژۀ مستغل، خانه یا دکان که به اجاره بدهند، ملکی که درآمد مرتب داشته باشد، زمینی که از آن غله بردارند
استفاده شده، برگرفته، به دست آمده، حاصل شده
چیزی که عاریه گرفته شده، به عاریت خواسته شده
رایزن، کسی که با او مشورت می کنند، طرف مشورت
مبال، مبرز، جایی، توالت، موضع قضای حاجت، آبریز
برآورده شده، اجابت شده، به اجابت رسیده، قبول شده
پاک و پاکیزه، عنوان محترمانه در خطاب به شخص، خوشایند، شایسته مثلاً کتاب مستطاب
غوطه ورشونده، فرورونده در آب، کسی که سخت سرگرم کاری باشد
امری که در استطاعت و توانایی کسی باشد، فرمان بردار، مطیع
تازه وجود آمده
مستحاثه در فارسی مونث و واحد مستحاث: کاویده، سنگواره مونث و واحد مستحاث جمع مستحاثات
سلاکیده سلاک شده (سلاک اجاره) زنهار خواسته اجاره شده، امان خواسته
قبول کرده شده، پذیرفته، مقبول، انجام یافته، برآورده، درگیر شده، روا
برگزیننده، اندوهگین مستگین (مست موست غم) برگزیننده منتخب، مختص: که علوم خلق از آن قاصر است و الله بدانستن آن مستاثر، متالم متاثر غمگین