- مستجاب
- برآورده شده، اجابت شده، به اجابت رسیده، قبول شده
معنی مستجاب - جستجوی لغت در جدول جو
- مستجاب
- قبول کرده شده، پذیرفته، مقبول، انجام یافته، برآورده، درگیر شده، روا
- مستجاب ((مُ تَ))
- به اجابت رسیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پسندیدگی، پسندیده داشتن، روا دانستن، دل به دست آوردن
اجابت کننده، قبول کننده
جلب کننده به سوی خود، کشاننده
پاک و پاکیزه، عنوان محترمانه در خطاب به شخص، خوشایند، شایسته مثلاً کتاب مستطاب
اجابت کننده، جواب گوینده
کشاننده جلب کننده کشاننده
سلاکیده سلاک شده (سلاک اجاره) زنهار خواسته اجاره شده، امان خواسته
خوش و نیکو و پسندیده و شایسته
برآورده کام
کسی که دعایش اجابت شود، کسی که هر دعایی به درگاه خداونده بکند برآورده شود
مقبول شدن (دعا خواهش) باجابت رسیدن: ودعای منصورحسین حلاج... مستحاب شد
مستجاب الدعوه در فارسی: پذیرفته آزبای (آزبای دعا) کسی که دعای او مورد اجابت خدای تعالی گردد: درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد. حجاج بی یوسف را خبر کردند. بخواندنش و گفت: دعای خیری بر من بکن گفت: خدایا، جانش بستان خ
در پرده شدن، درحجاب شدن، در پرده رفتن
ربودن به بر یک زدن
تعجب کردن از چیزی
سزاوار شدن
دربان گماردن، دربانی خواستن، در پرده خواهی پوشیده خواهی
پاسخ خواهی باز پرسی
به سوی خود کشیدن، دسترسی خواستن، بازداشت خواستن طلب کشیده شدن چیزی کردن، جلب کردن کشاندن بسوی خود کشیدن
پذیرفتن، پاسخ گفتن، پاسخ جویی پاسخ خواهی، واکنش
پاسخ گفتن پذیرفتن
فرقه ها و گروهها
بدست آورنده
پذیرفتن، پذیرش
آبخانه، دستشویی، دست به آب
جمع کننده، جامع، کامل
ذلیل، پست و زبون، خوار
گوارا، مطبوع و خوشایند