- مستاجره
- آنچه به اجاره داده شده، مورد اجاره
معنی مستاجره - جستجوی لغت در جدول جو
- مستاجره
- مونث مستاجر، جمع مستاجرات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که خانه، دکان یا چیز دیگر را اجاره کند، اجاره کننده، اجاره دار، اجاره نشین
بازر گانی داد و ستد
اجاره کننده، اجاره دار سلاکیده سلاکدار سلاک نشین، مزدور زاور آنچه باجاره داده شودمورداجاره. اجاره کننده اجاره دار، خدمتکار اجیر، کسی که ضرب مسکوکات و ساختن نقده ها در بعض مواقع بوی واگذارمیشد (صفویه) : جمع مستاجرین
Tenant
inquilino
Mieter
najemca
арендатор
орендар
huurder
inquilino
locataire
inquilino
किरायेदार
ভাড়াটিয়া
penyewa
דַּיָּר
mpangaji
ผู้เช่า
مستأجرٌ
کرایہ دار
پناه بردن وبه معنی اجاره کردن (در اجاره املاک) زینهار خواستن
اجاره دادن مثلاً استجارۀ منزل
کسانی که مال مردم را تصرف می کنند، مفت خوران
سرزمین یا کشوری که دولت بیگانه ای آن را تصرف کرده باشد
مستاکله در فارسی مونث مستاکل بنگرید به مستاکل مونث مستاکل، کسانی که اموال ضعفا را غصب کنند: و اطماع مستاکله و تصرفات باطله را ازآن متنقطع گردانید)، ظالمان سمگران: و طغرل وینالیان میگفتند که ری و جبال و گرگان پیش ماست و مشتی مستاکله و دیلم و کردند
جمع مستاجر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مستاجره، سلاکیده ها، جمع مستاجره، سلاکداران مزدوران زاوران جمع مستاجره مونث مستاجر مورداجاره جمع مستاجرات
مونث مسترجع