جدول جو
جدول جو

معنی مستاجره

مستاجره
آنچه به اجاره داده شده، مورد اجاره
تصویری از مستاجره
تصویر مستاجره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مستاجره

مستأجره

مستأجره
مؤنث مستأجر، اجاره کننده. کرایه کننده. رجوع به مستأجِر و استیجار شود
لغت نامه دهخدا

مستأجره

مستأجره
اجاره کرده شده.
- عین مستأجره، مورد اجاره
لغت نامه دهخدا

مستحجره

مستحجره
مؤنث مستحجر. رجوع به مستحجر و استحجار شود
لغت نامه دهخدا

مستاجر

مستاجر
کسی که خانه، دکان یا چیز دیگر را اجاره کند، اجاره کننده، اجاره دار، اجاره نشین
مستاجر
فرهنگ فارسی عمید

مستاجر

مستاجر
اجاره کننده، اجاره دار سلاکیده سلاکدار سلاک نشین، مزدور زاور آنچه باجاره داده شودمورداجاره. اجاره کننده اجاره دار، خدمتکار اجیر، کسی که ضرب مسکوکات و ساختن نقده ها در بعض مواقع بوی واگذارمیشد (صفویه) : جمع مستاجرین
فرهنگ لغت هوشیار